يادگيري

آموزشي-تربيتي وعلمي

پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۰۳

روزبيماري هاي خاص وصعب العلاج

روزجهاني تالاسمي و بيماري هاي خاص و صعب العلاج

تقديم به روح پدربزرگوارم

18 ارديبهشت را روز جهاني تالاسمي و بيماري‌هاي خاص و صعب‌العلاج ناميده‌اند.بر اساس آمارهاي رسمي، حدود ۱۳۰ هزار بيمار خاص دركشور داريم كه اين تعدادصرفاَ شامل بيماران خاصي است كه دولت آنها راشناسايي كرده است؛در حالي كه برخي بيماران خاص تحت پوشش و حمايت هيچ نهاد دولتي قرار ندارند.

International Day of thalassemia and certain diseases and incurable

 بيماري‌هاي خاص و صعب‌العلاج به آن دسته از بيماري‌هايي گفته مي‌شود كه در جامعه عموميت نداشته و براي درمان آنها شرايطي ويژه‌اي بايد فراهم شود. درواقع اين بيماري‌ها درمان دائمي ندارند و فرد تا آخر عمر اين بيماري­ها را خواهد داشت. درحال حاضر متولي رسيدگي به بيماران خاص در كشور بنياد امور بيماري‌هاي خاص است.

براساس تعريف وزارت بهداشت، چهار بيماري تالاسمي، هموفيلي، دياليز وام اس در زمره بيماران خاص قرار مي‌گيرند و درمان اين بيماري‌ها به عنوان درمان‌هاي صعب العلاج به حساب مي ­آيد و عوارض بيماري تا پايان عمر همراه بيمار مي‌ماند.

بيماري‌هاي سرطان، ام اس، پيوند كليه، ديابت، اوتيسم، اي بي را نيز جزو بيماري‌هاي‌ صعب العلاج دسته‌بندي مي‌كنند.

علت نام­گذاري روز بيماري‌هاي خاص

بنياد امور بيماري‌هاى خاص به عنوان يك نهاد مردمى و غيردولتى، فعاليت خود را از 18 ارديبهشت سال 1375 به منظور ساماندهى و ارتقاى وضعيت بيماري‌هاى خاص درزمينه‌هاى مختلف درمانى، دارويى، آموزشى، پيشگيرى و اجتماعى آغاز كرد. از آنجا كه متولى امر درمان دركشور، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكى است و سياست‌هاى بهداشتى و درمانى توسط اين وزارتخانه تدوين مي‌شود، بنياد امور بيماري هاى خاص به عنوان يك سازمان غيردولتى و با بهره گيرى از كمك‌هاى مردمى براي بهبود وضعيت بيماري­ هاى خاص تلاش مى­كند.

تلاشِ بنياد امور بيماري‌هاي‌ خاص بر اين بوده تا تمام مراحل درمانِ اين بيماران، اولا دركشورِ خودمان و ثانيا به شكلِ كاملا رايگان انجام مي شود.

بودجه و منابع مالي بنياد بيماري‌هاي خاص از كجا تامين مي ­شود؟

بودجه و منابع مورد نياز فعاليت‌ها و برنامه ­هاى اين بنياد، به طور عمده ازطريق كمك افراد حقيقى و حقوقى و نهادهاى دولتى و غيردولتى تامين مي ­شود.

بيماران خاص از نگاه آمار و ارقام

ـ بر اساس آمارهاي رسمي، حدود ۱۳۰ هزار بيمار خاص دركشور داريم كه اين تعداد صرفاَ شامل بيماران خاصي است كه دولت آنها را شناسايي كرده است؛ در حالي كه برخي بيماران خاص در كشور تحت پوشش و حمايت هيچ نهاد دولتي قرار ندارند؛ به همين دليل آمار دقيقي از تعداد بيماران شناسايي نشده؛ در دسترس نيست.

ـ عابد فتاحي از اعضاي كميسيون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي: در كشورمان تاكنون 115 هزار و 806 بيمار خاص و صعب العلاج شناسايي شده اند.

ـ سالانه ۷ درصد مردم به دليل هزينه بالاي درمان به زير خط فقر مي روند.

ـ‌ درحال حاضر حدود 6 ميليون ايراني مبتلا به ديابت و حدود 10 ميليون نفر مبتلا به فشارخون هستند.

ـ مجموع اين آمارها نشان مي‌دهد حدود 40 ميليون ايراني مستعد ابتلا به انواع بيماري‌هاي كليوي و بيماري‌هاي خاص هستند.

ـ آمارها نشان مي‌دهد ديابت و فشارخون عامل حدود 70 درصد بيماري‌هاي حاد كليوي و مادر اغلب بيماري‌هاي خاص در ايران است.

ـ از حدود 400 ميليون نفر ديابتي در جهان بيشترين آمار مربوط به جنوب شرقي آسيا (چين و هند) است، ضمن اينكه درصد مبتلايان به ديابت در منطقه خليج فارس نيز بسيار بالاست .

بيماران خاص چه مسائل و مشكلاتي دارند؟

با آن كه دولت و مراكز خيريه غيردولتي براي تامين دارو و ادامه فرآيند درمان به اين بيماران كمك مي‌كنند، اما اين كمك ها در حدي نيست كه جوابگوي همه نيازهاي واقعي بيماران خاص باشد و مجموع مشكلات آنها موجب شده بسياري از اين بيماران نتوانند بدون مشكل مالي به ادامه روند درمان فكر كنند.

ـ آزمايش‌هاي منظم و دوره‌اي و هزينه‌هاي سنگين آن.

ـ كمبود داروي بيماران خاص و صعب العلاج در داروخانه و افزايش سرسام آور قيمت دارو.

ـ فراهم نبودن فضاي شغلي كه اين گروه از بيماران بتوانند قابليت هاي شغلي خود را بروز دهند.

ـ تاكيد برتسهيل بازنشستگي زودهنگام بيماران خاص.

ـ‌ هزينه‌هاي درماني بسيار زياد و هزينه‌هاي عوارض بيماري كه هزينه‌هاي ديگر را نيز ايجاد مي‌كند .

ـ طرد شدن بيماران مبتلا به ام اس از كانون خانواده و طلاق آنها (زنان) توسط همسران‏شان معضل ديگري است كه بارمشكلات ذهني و روحي آنان را بيشتر ميكند.

ـ از دست دادن شغل پس از ابتلا فرد به بيماري.

براي پيشگيري از ازدياد بيماران خاص و نيز براي كمك به اين بيماران چه كارهايي بايد انجام داد؟

  •  پرهيز از ازدواج‌هاي فاميلي
  •  توجه به آزمايشات قبل از ازدواج و بارداري
  •  طرحِ غربالگريِ به موقع نوزادان در تمام نقاط كشور
  •  راه‌اندازيِ ايستگاه‌هاي‌ چكاپ سرپايي در مدارس و دانشگاه‌ها و خيابان و ايستگاه‌هاي‌ مترو در تمام نقاط كشور
  •  بيمه رايگانِ بيماري‌هاي‌ خاص شامل تماميِ موارد درماني و دارويي اين بيماران در سراسر كشور
  •  افزايش تعداد كلينيك­ هاي درمانيِ بيماري‌هاي‌ خاص
  •  افزايش تعداد واحدهاي مددكاري در سراسر كشور
  •  تحتِ پوشش قرار دادن كامل تمام بيماران خاص در سراسر كشور

جملات زيباوقابل تامل

زيباوقابل تامل



 

 



هفت پند

هفت پندبراي زيباتروبهترزيستن

جهت دريافت فايل روي ادامه مطلب كليك كنيد:

نقش والدين درتربيت فرزند

نقش والدين در تربيت فرزند

 درآمد
نقش والدين براي كودك و زندگي حال و آيندۀ او بسيار مهم است. والدين داراي تأثيرات وراثتي و محيطي سرنوشت ساز براي كودك است، رفتار او الگو و مدل است؛ گفتار او سند است، غرور او كارساز است، جرأت او اطمينان بخش است، هيبت و وقار او سازنده است. زندگي و وجود او مايه گرمي و نشاط كودكان در محيط خانواده است.
شيوة برخوردها، كيفيت اعمال انضباط، شيوه محبت يا خشونت، تزلزل يا قاطعيت در رفتار، اتكاي به نفس، اقتدار و سنديت والدين براي كودك درس آموز و سازنده است. شرافت و نجابت والدين در كودك نقش مؤثر دارد به همان ميزان كه سلامت در او اثردارد. كودك آلوده به دنيا نمي آيد اين خانواده و مخصوصاً پدر است كه زمينه ساز شرافت يا آلودگي است.
بنابراين، اين پرسش مطرح مي شود كه والدين چه نقشي در تربيت فرزنددارد؟ اين نوشته درصدد است تا به اين گونه پرسش هاپاسخ بگويد و نقش والدين را در تربيت فرزند روشن نمايد.
نقش الگويي پدر
كودك در مسير رشد از افرادي بسياري اثر مي پذيرد و تحت تأثير ديده ها و شنيده هاي بسياري قرار مي گيرد. همة آنهايي كه در اطراف او هستند و به نحوي در او اثرگذارند مدل و الگوي كودك اند. پدر از همة‌ آنها مهمتر و مؤثرتر است و اين اهميت و تأثير تا سنين نوجواني هم چنان ادامه دارد.
رفتار پدر براي فرزند خردسال همه چيز است؛ درس است، اخلاق است، تربيت است، سازندگي يا ويرانگري است. طفل در سنين خردسالي همه چيز را از او كسب ميكند. محبت، شفقت، وفاداري، خلوص و صفا، رشادت، شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجاياي اخلاقي، درستكاري، پشتكار، سربلندي، شرافت، صداقت، را از او فرا مي گيرد.
اين امر از نظر روانشناسان تربيتي گسترش دارد كه برخي از آنها رفتار فرزندان را انعكاسي از رفتار پدران دانسته اند و گفته اند تو اول كودك خود را به من بنماي، تا بگويم تو كي هستي. نحوة استدلال پدر، به كارگيري وسايل و ابزار، كينه توزي و خود خواهي او... همه در كودك نقش دارد.
بر اين اساس پدران در برابر رفتار شخصي خود مسؤول اند. هر آنچه را كه مي يابند به فرزندان ياد مي دهند. افكار و رفتار او را بر اين اساس جهت ميدهند، موجبات رشد و يا سقوط شخصيت فرزندان را فراهم مي¬آورند.
تربيت فرزند از راه الگو
اهميت رفتارپدر
بدون ترديد الگو نقش بنياديني درتربيت و سازندگي كودك دارد. ازاين رو، اگر هيچ تحليل روانشناختي و دليل علمي بر نقش اساسي الگوها در شكل گيري شخصيت فرد و نحوة سلوك او و نياز همه جانبه اي كه به الگوها دارد، وجود نداشته باشد، كافي است كه هرفرد به همان تجربة گسترده اي كه در زندگي شخصي در اين خصوص دارد و احساس نياز به الگو و تأثير آن را عملاً و از درون در خود يافته اند، ببينند.
با اين توجيه بايد گفت: پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شيوه و روشي خاصي جهت دهند برنامه اين است كه خود بايد مدل و الگوي راه و روشي باشند كه آن را براي فرزند خويش خواستاراند. پدراني كه بين عمل و گفتارشان، بين كردار و امر و نهي شان تفاوت است هر گز نخواهند توانست در فرزندان مؤثر باشند. و هم پدراني كه فرصتي كافي براي ارتباط با فرزندان ندارند و در فرصتي محدود تنها چند كلمه اي را به عنوان وعظ و نصحيت با فرزندان درميان مي گذارند هرگز قادر نيستند به اهداف و مقاصدي كه مورد نظر شان است برسند.
پدر بايد براي كودك سرمشق صداقت، شرافت، وقت شناسي، رعايت نظافت، خوش قولي، سخاوت، جرأت، قدرت تحمل باشد. او در ساية‌ رعايت اين وظايف و برنامه ها به شخصيت فرزندشان شكل مي دهند و موجبات جمال معنوي و عزت فرزند را فراهم مي سازد.
پدران آلوده در روحية فرزندان اثراتي منفي مي گذارند و ما كمتر افرادي را سراغ داريم كه خود پدران نادرستي باشند و فرزندشان افراد سالم به بار آمده باشند.
اهميت رفتار مادر
كردار و رفتار مادر چون خون در شريانهاي كودك به جريان مي افتد و شخصيت او را براي مادام العمر رنگ ميدهد. جنبه الگويي مادر آن چنان مهم است كه مي توان گفت زمينة‌ انحطاط و يا تعالي روان پاك فرزند تا حدود زيادي مربوط بدان است. طفل او را به عنوان الگو و سر مشق انتخاب مي كند و شيوه ها و رفتارهاي او را تقليد مي نمايد.
بسياري از بي بندباري هاي افرا د زاييده اشتباهات غلط مادران است و موجب اسارت و بدبختي آنها مي شود، چه بسيار كودكاني كه رفتاري را از مادر ياد گرفته اند و يك عمر آن رفتار مزاحم زندگي شان بوده و نتوانسته اند آن را به خوبي از خود دور نمايند.
اثر رفتار و كردار مادر در كودك
چشم و گوش طفل چون دريچه اي باز است، مي بيند و مي شنود، ذهنش چون آينه است كه هر چيزي در آن منعكس مي شود با اين تفاوت كه آينه عكس شيء را هميشه در خود نگه نمي دارد ولي ذهن كودك آن را در خود ضبط مي كند. كودك حتي شيوه فكر مادر را مي بيند و درمي يابد، و آنچه برداشت مي كند ممكن است سازنده باشد و يا ويرانگر.
كودكان به هنگامي كه در خانه تنها مي شوند اداي زندگاني پدر و مادر را در مي آورند. واين خود صحنه اي تماشايي است. مادر ميتواند با رفتار خود فطرت هاي امانت، صداقت، وفاي به عهد، حق جويي، حق دوستي، و... را در كودك احيا كند و يا آنها را بميراند. مادر ميتواند زمينه را براي هدايت فطري طفل فراهم سازد و يا موجب انحرافش از صراط مستقيم گردد.
درجنبۀ عاطفي نيز مادران تأثير بسياري به روي كودكان دارند. اگر مادري دچار ترس باشد نمي تواند كودك شجاع بپروراند.
نقش تفاهم والدين درتربيت فرزند
تفاهم والدين در تمام صحنه هاي زندگي، موجب استحكام پايه هاي خانواده مي گردد. به ويژه با تفاهم با همديگر علاوه بر اينكه كانون زندگي را گرم تر نموده اند، ‌فرزندان چنين خانواده نيز، ‌از سلامتي كامل تر و شخصيت واقعي برخوردار مي گردد. امام معصوم (ع) مي فرمايد: «‌بهترين زنان شما زني است كه هرگاه همسرش خشمناك گردد ومورد غضب وي قرار گيرد و يا اين كه برهمسرش غضبي كرد، به او بگويد: دست من در دست تو و تسليم محض تو هستم.»
وباز فرموده اند: «‌اگر زني بخوابد درحالي كه شوهرش از دست او راضي نباشد، ملائكۀ خدا تا صبح او را لعن مي كنند.»
رسول خدا(ص)‌ مي فرمايد: «‌برادرم جبرئيل به من خبر مي داده و همواره سفارش زنان را مي نمود، تا آنجا كه من گمان كردم، براي شوهر جايز نيست كه به زنش اُف بگويد... شما زنان را به عنوان امانت خدايي گرفته ايد...
امير المؤمنين (ع)‌ مي فرمايد: «‌زنان در نزد مردان مالك سود و زيان خود نيستند (زيرا طلاق دردست شوهر است و مخارج آنها نيز در دست او است و وظايفي هم از شوهران بر عهده دارند) زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ايشان زيان نرسانيد و بر ايشان سخت مگيريد.»
اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: «... با زنان، خوش گفتار و نيكو سخن باشيد، تا ايشان هم خوش كردار و نيكو رفتار شوند.»
بنابر اين، تفاهم والدين محيط زندگي را سرشار از صميميت و صفا مي كند؛ از اين رو، محيط خانواده در تشكيل شخصيت انسان نقش بنيادين و مؤثر دارد، سنت ها، الگوها و ضوابط و قوانين آن در فرزندان اثر مي گذارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، آداب و سنن است و نقش و تأثير آن، هميشگي است. تشكيل خانواده بايد برمبناي تفاهم و ايجاد فضاي دوستي، پايه گذاري شود؛ زيرا در پرتو صفا و صميميت زندگي مفهوم واقعي پيدامي كند و فرزنداني با روان سالم تحويل جامعه داده مي شود.
تفاهم در پرتو محبت و احترام
خانواده مهمترين پناهگاه براي فرزندان است، اساس خانواده از نظر اسلام بر مبناي دوستي، محبت و احترام است. قرآن كريم مي فرمايد: «‌خداوند بين اعضاي ‌خانواده دوستي و شفقت قرارداد.» (روم، 30 / 20)؛ بايد رابطة والدين برمبناي عطوفت و مهرباني استوار باشد، از ديد برخي صاحب نظران، ارتباط ميان انسانها در حرف زدن و گوش فرادادن خلاصه مي شود. كه اين دو مهارت در حوزة ارتباط انسانها به ويژه همسران محسوب مي شود:
الف ـ‌ احترام گفتاري
شايع ترين و در عين حال ساده ترين نوع مناسبات انساني، ارتباط كلامي است. اين ارتباط به نوبه خود، در برگيرندة‌ دو پديدة «خوب سخن گفتن» و«خوب گفتن» مي شود، اولي ناظر به روش ودومي به محتوا است. زماني كه همسران با لحني مؤدبانه و احترام آميز با يكديگر گفتگو كرده و از روش مؤثر و سازنده اي براي ارتباط كلامي بهره مي گيرند، مصداق كامل «خوب سخن» گفتن تلقي مي شوند و زماني كه آنان، مطالب كامل و مضامين ارزشمند ومفيدي را به يكديگر منتقل مي نمايند واز نوعي تبادل علمي و فكري استفاده مي كنند، روابطشان جلوه اي از «سخن خوب گفتن» محسوب مي گردد.
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «‌قول الرجل لمرأتة اني احبك لا يذهب من قلبها ابداً»
يعني سخن مرد به همسرش كه (تو را دوست دارم) هيچگاه از قلب او زدوده نمي شود واثرات مهرآفرين و بسيار مثبت آن همواره باقي مي ماند. با گفتن يك جمله كوتاه مي توان تمام خستگي و مشكلات و سنگيني بار زندگي ومسؤوليت زن را تلافي نمود، تا زن با نشاط وآمادگي و نيروي بيشتري به زندگي وتربيت فرزندان ادامه دهد. «ابراز محبت، تبلور نيروي محبت است. به اين معني كه لازمه محبت به كسي، ابراز آن است. لذا همسراني كه از هنر مهم نثار محبت به شريك زندگي خود بر خوردارند، كاميابي بيشتري دارند. در مقابل آنچه كه در زندگي برخي زوجهاي جوان به تدريج كمرنگ شده و پيوند مشترك آنان را تهديد مي كند فقدان محبت نيست بلكه روش ابراز محبت است.
شرط ديگر تبادل عاطفي، غلبه بر «خود شيفتگي» ‌است. پديده اي كه اريك فروم آن را مانع رشد وبالندگي آدمي مي داند. بديهي است انساني كه نقطه كانوني توجهش، وجود خودش باشد قادر به تفكر درباره ديگران وخواسته هاي آنها و نيز ابراز محبت به آنان نخواهد بود. غلبه بر «خود شيفتگي» ‌مقدمه اي براي رسيدن به مرز شخصيت از خود فرا رونده است.
بدون ترديد اساس استحكام و تثبيت نظام خانوادگي بر پايۀ محبت و احترام متقابل زن و مرد است، شعله هاي پرفروغ رأفت و مهرباني را در دلهاي يكديگر با محبت مي شود نگهداشت. فرزندان آن قدر كه از اختلافات و دوگانگي وبي نشاطي و نبودن معنويت و مهرباني و عطوفت و صفا و صميميت رنج مي برند، از كمبود و فقر مادي رنج نمي برند، مهرباني ورأفت حتماً ‌جاي فقر و كمبودهاي مادي را پر خواهند نمود.
امام صادق (ع) مي فرمايد: «من اخلاق الا نبياء حب النساء‌.»
در حديثي ديگر اين گونه مي فرمايند: «‌هركس محبتش به همسر خود بيشتر باشد ايمانش به خدا بيشتر است.»
و«‌كسي بر ما اهل بيت مهربان تر است كه برهمسر خويش مهربانتر باشد.»
پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «خيركم خيركم لأهله وأنا خيركم لأهله.»
يعني بهترين شما آنهايي هستند كه براي همسران خود بهترند، ومن بهترين شما براي زنان خود هستم.
ازاين روايات به دست مي آيد كه كانون خانه در صورتي به محل امن وآسايش تبديل مي شود و نظام خانوادگي استحكام پيدا مي كند كه والدين با محبت و احترام با همديگر رفتار نمايند و از برخوردهاي خشن و بي حرمتي نسبت به همديگر در حضور فرزندان پرهيز كنند. زيرا تمامي حوادثي كه در برابر فرزندان درمحيط خانه اتفاق مي افتد در مغز آنها ضبط مي گردد، اعصاب و مغز حساس و ظريف كودك از همان آغاز، مانند دستگاه فيلمبرداري، از تمام صحنه ها تصوير برداري مي كند و درسنين مختلف در رفتارشان، ظاهر مي گردد. البته والدين بافرزندان نيز، بايد بامحبت واحترام رفتار نمايند. زيرا انسان تشنه محبت است. كودك نيز كه يك انسان كوچك است بيش از بزرگان به محبت احتياج دارد؛ كودك با احساس محبوبيت آرام و راحت به رشد خويش ادامه مي دهد و در پرتو صفات عالي انسانيت به تكامل مي رسد. درسايه سار زلال محبت احساسات و عواطف كودك رشد مي كند و از او انسان شايسته به وجود مي آيد. دختري كه از پدر ومادر و در محيط خانه از لحاظ محبت اشباع شده در جواني احساس محروميت و بي پناهي نمي كند تا در مقابل چند جملة‌ مودت آميز يك جوان غرض ورز خود را ببازد وآيندة خويش را تباه سازد. جواني كه در كانون مهر ومودت پرورش يافته احساس محروميت نمي كند تا براي تسكين خاطر به كانونهاي فساد واعتيادهاي خطرناك وميگساري پناهنده گردد. كسي كه در محيط سرد و بي عاطفه پرورش يافته از پدر ومادر مهر و محبت نديده، يك انسان راضي و طبيعي نخواهد بود. امام صادق (ع) مي¬ رمايد: «‌خدا بنده اش را به واسطه شدت محبتي كه نسبت به فرزندش دارد مورد رحمت قرار خواهد داد».
ب ـ‌ احترام شنيداري
در ارتباطات ميان فردي «‌هنر خوب شنيدن» يكي از مهارتهاي مؤثر است كه به معناي بالاترين ميزان دقت وتوجه فرد به اظهارات طرف مقابل مي باشد واز آن به «گوش دادن فعال» نيز تعبير مي شود.
«هنر خوب شنيدن» ‌روشي كار آمد و اطمينان بخش در ارتباطات انساني به ويژه ميان همسران محسوب مي شود. زيرا به كار گرفتن آن، بيانگر ميزان اهميت واحترامي است كه براي طرف مقابل قائل هستيم. وقتي با توجه كامل وعميق به سخنان فردي گوش مي دهيم، حاكي از اين است كه رعايت شخصيت او را بر خود لازم مي دانيم. اين امر، علاوه برافزايش احساس ارزش شخصي، زمينة تفاهم و درك مقابل را نيز مهيا مي كند.«خوب شنيدن» مهارتي است كه موجب آگاهي فرد به نقطه نظرات و ديد گاههاي طرف مقابل شده در نتيجه به بهبود وارتقاي مناسباتشان منجر مي شود. يكي از تعابير مربوط به تفاهم، رسيدن به نقطة ‌ديد طرف مقابل واز آن منظر به مسائل نگريستن است.
رعايت چند نكته زير، بر كارآمدي «هنر خوب شنيدن» مي افزايد:
ـ‌ تا زماني كه طرف مقابل مشغول بيان مطالب است، از قطع كردن سخنان وي بايد پرهيز كرد.
ـ‌ هنگامي كه طرف مقابل سخن مي گويد، از هرگونه حالتي كه بيانگر احساس بي حوصلگي، ناراحتي يا بي توجهي است، بايد خودداري كرد.
بديهي است همزمان باشنيدن، نبايد به انجام كارهايي همچون پاسخ دادن به تلفن، آغاز مطالعه كتاب يا روزنامه و نظاير آنها مبادرت نمود؛ زيرا اين نوع اعمال، دلالت بر فاقد اهميت بودن سخنان گوينده دارد در نتيجه باعث احساس ملال خاطر وكدورت وي مي شود و بر روند ارتباط انساني تأثير نامطلوبي مي گذارد.
پيامبر گرامي اسلام (ص)‌ حرف گوينده را تا پايان گوش مي دادند و ساكت بودند تا از سخن گفتن فراغت يابد، و هم خود آن حضرت (ص) ‌كلام كسي را قطع نمي كرد: «من تكلّم انصتوا له حتي يفرغ ولا يقطع علي احدٍ كلامه».
بنابراين احترام متقابل زن وشوهر در صحنه هاي مختلف زندگي به ويژه در گفتگو با هم ديگر در حضور فرزندان باعث انتقال آداب گفتگو و احترام متقابل به فرزندان مي باشد؛ زيرا والدين بهترين الگوي رفتاري فرزندان در محيط خانه است. والدين علاوه بر اينكه موظف به رفتارهاي كريمانه، محترمانه و با عاطفه با همديگر مي باشد، مكلف است كه با فرزندان نيز برخورد شايسته و از روي تكريم واحترام داشته باشد.
در خانواده اي كه فضاي دوستي در بين اعضاي ‌آن حاكم است، هر يكي از اعضاي موجب دلگرمي يكديگرند. علي (ع) مي فرمايد: «‌با خانواده ات به گرمي وخوبي رفتار كن؛ زيرا آنان بال و پري هستند كه با آن وسيله مي پري واصل و بنا و مقصدي هستند كه به سمت آن ميروي و دستي هستند كه با آن حمله مي كني.»
رفتار خوب والدين باجوان ونوجوان درمحيط زندگي خانوادگي، شخصيت واقعي جوان را به شكوفايي مي رساند و چنين والديني شامل رحمت الهي قرار مي گيرد. «خداوند رحمت كند پدر ومادري را كه فرزند خود را در كار نيك ياري نمايند وسرمشق خوبي براي او باشند.» رفتار¬هاي ناپسند والدين بافرزندان، موجب لعنت خدا مي گردد: «خداوند لعنت كند واز عنايات خود دور سازد پدر ومادري را كه فرزندان خود را به كار نادرست وادارند وخودشان ازآنان رنجيده شوند.»
البته گاهي تذكر و سرزنش نيزلازم است؛ نبايد سرزنش بي مورد صورت بگيرد؛ زيرا سرزنش بيجا آتش لجاجت و خصومت نوجوان را شعله ور مي كند؛ امام علي(ع) مي فرمايد: «ياده روي در سرزنش و هر دم و ساعت فرزند خود را ملامت كردن، آتش لجاجت و سر كشي را در آنان شعله ور مي سازد.» در سرزنش نبايد زياده روي كرد وهمانگونه كه امام علي (ع) فرمودند: «‌وقتي جواني را سرزنش مي كنيد جايي براي گناه و لغزش او باقي نگذاريد كه سرزنش شما باعث سركشي او نگردد.»
ازاين رو، خانواده نقش بنيادين درشخصيت جوان دارد. سنت ها، الگوها و قوانين خانواده در جوان تأثير دارد و خانواده موجب انتقال فرهنگها است وتأثير هميشگي دارد، لذا ازمنظر اهل بيت(ع) بنيان خانواده بايد براساس محبت، دوستي، تكريم، عطوفت ومهرباني پايه گذاري شود. زندگي واقعي درگرو صميميت و دوستي است در پرتوي دوستي ها رحمت بي پايان الهي شامل حال خانواده ها مي گردد. تذكرات بجا در رشد و شكوفاي شخصيت جوان تأثير مثبت دارد و سرزنش هاي بي مورد نيز خصومت را در جوان شعله ور مي نمايد.
چشم پوشي از خطاها
محيط خانه ورفتار والدين براي فرزندان، ‌نخستين كلاس انسان سازي است؛ والدين باچشم پوشي از خطاها واشتباهات همديگر، در عين اينكه كانون خانواده را به صميمت تبديل نموده، استوانه هاي خانواده را استحكام مي بخشد، زمينه رشد و شكوفايي شخصيت فرزندان را فراهم مي سازد، قرآن كريم مي فرمايد: «‌وليعفو و ليصفحوا الا تحبون ان يغفر الله لكم والله غفور رحيم.» اهل ايمان بايد گذشت داشته باشند و گناه ديگران را ناديده بگيرند.مگر دوست نداريد كه خدا هم از گناهان شما در گذرد؟ البته، خدا بسيار آمرزنده ومهربان است. امام صادق (ع) مي¬فرمايد: «‌العفوا عند القدره من سنن المرسلين واسرار المتقين.» عفو كردن درحال قدرت از سنتهاي رسولان خدا وانسانهاي پرهيز كار است.
آن حضرت به مردي كه مي خواست ازدواج كند، فرمود: «بنگر كه شخصيت خود را در چه موضعي مي نهي وچه كسي را شريك اموالت مي كني، و از دين خود و راز خود آگاهش مي سازي (يعني مواظب باش زني انتخاب كني كه راز نگهدار وعيب پوش باشد» .
چشم پوشي ازخطاها اثري مناسب در محيط خانواده دارد. كانون خانواده را با عشق و محبت نهادينه مي كند. فرزندان از پدر و مادر الگو مي گيرند و با رفتارهاي پدر و مادر خودش را تطبيق مي دهند. دختران جوان، از اعمال مادرش كه در دوران زندگي مشاهده نموده است، آداب زندگي و شوهرداري و خانه داري و بچه داري فرا مي گيرد، و به وسيلة‌رفتار پدرش مردها را شناسايي مي كند. پسران جوان به وسيلة‌ رفتار پدرش درطول دوران زندگي، درس زندگي و زنداري و بچه داري مي آموزد و با رفتار مادرش زنها را مي شناسد و براي آيندة ‌خويش تصميم مي گيرد.
شيوة‌ گذشت و چشم پوشي
چشم پوشي از خطا، اگر به موقع انجام بگيرد، دو اثر را در پي خواهد داشت: يكي اينكه در قلب او اثر مي گذارد و نسبت به اغماض كننده علاقه پيدا مي كند. دوم اينكه چشم پوشي از خطا، يك خلق پسنديده است چنين عمل اخلاقي، آن هم در برابر بديها، فطرت اخلاقي او را بيدار ساخته و از كردار خود پيشيمان مي شود. چه بسا عفو و گذشت يك نوع تنبيه محسوب مي شود. در چند صورت براي اصلاح افراد مي توان از خطا و اشتباه، چشم پوشي نمود:
1ـ‌ اگرخطا كار از كار خطايش پيشمان شده وتصميم گرفته كه عمل خلاف را تكرار نكند.
2ـ اگر مرتكب خطا شخص آبرومند است كه از روي جهالت خلاف را انجام داده، ولي از ظواهر امر پيداست كه ديگر، تكرار نخواهد كرد.
3ـ درصورتي كه خلافكار شخصي است عاقل و پاك سرشت و احتمال مي دهيم كه اگر مورد عفو قرار گيرد فطرت اخلاقي او بيدار و از كردة خود پيشمان مي شود. درصورتي كه والدين و مربي چنين احساسي داشته باشد بايد از روش عفو و چشم پوشي استفاده نمايد. امير المؤمنين (ع)‌ به فرزندش امام حسن فرمود: «‌اگر يكي از خدمتگذاران تو مرتكب خطايي شد و استحقاق كيفر دارد، عفو با رعايت عدالت (در تنبيه او) از كتك بيشتر تأثير دارد، البته در صورتي كه عاقل باشد».
پيامبر اكرم (ص) به مردي كه خدمت آن حضرت رسيده بود و از نافرماني خدمتگزاران خود شكايت مي كرد، فرمود: «آنها را مورد عفو قرار بده و بدين وسيله قلوبشان را اصلاح كن. عرض كرد: يا رسول الله آنها در بي ادبي متفاوت هستند، فرمود: آنان را ببخش، پس آن مرد به دستور پيامبر (ص)‌ عمل كرد.»
البته عفو و گذشت هميشه پسنديده نيست؛ حضرت علي (ع) مي فرمايد: «‌عفو از خطاي فرد لئيم وپست موجب فساد او مي شود، به همان مقدار كه در اصلاح انسان كريم وشريف تأثير دارد».
بنابر اين پدر و مادر بايد از خطاهاي همديگر چشم پوشي نمايند. با گذشت از خطاهاي همديگر مي توانند كانون خانواده را گرم تر سازند و الگوي نيك براي فرزندان گردند. شيوة گذشت اين است كه افراد آبرومند و يا كسي كه از عمل خطاي خود، پشيمان است و يا اگراحتمال دارد كه باگذشت وجدان او بيدار شده، و دوباره آن را تكرار نمي¬كند، از آن بايد چشم پوشي و گذشت نمايد.

افسردگي دانش آموزان

با افسردگي دانش آموز چه كنيم؟


يكي از مسائلي كه معلم‌ها جداي از مسائل تحصيلي و آموزشي با آن مواجه هستند، رفتار دانش آموزان است. اكثر معلمان با خود فكر مي‌كنند كه بچه‌ها را چگونه كنترل كنيم و رفتار آن‌ها را چگونه به سمتي هدايت كنيم تا امر آموزش به شكل بهتري صورت گيرد؟

در نظر نگرفتن بخش روان شناختي و رفتاري شاگردان در كلاس مي‌تواند امر آموزش را تحت تأثير قرار دهد.

 يك معلم بايد با روحيات، نيازها، مشكلات و رفتار دانش آموزان و دلايل رفتار آنان آشنا باشد تا بتواند كلاس را به شكل مطلوبي اداره كند و بتواند علاوه بر آموزش مطالب درسي به مسائل روان شناختي بچه‌ها نيز توجه داشته باشد.

بيشتر مسائل تحصيلي و روان شناسي دانش آموزان با هم آميخته‌اند. يك كودك داراي مشكل، ظاهراً مشكل تحصيلي دارد اما وقتي بررسي مي‌شود مي‌بينيم مسائل رواني منجر به مشكل تحصيلي وي شده است. مشكلات رواني از قبيل اضطراب، افسردگي، كاهش انگيزه، نبودن اعتماد به نفس، خشم و...

 همچنان كه امتناع از مدرسه رفتن مدرسه و مشكلات حضور در كلاس ممكن است ناشي از بيماري روان‌پزشكي باشد. اين بيماري‌ها عبارتند:

1. اضطراب جدايي
2. افسردگي
3. بي اعتنايي مقابله‌اي
4. ساير اختلالات

كودكان به هيچ وجه در برابر عواطف شديد و حوادث تنش‌زايي كه ممكن است به افسردگي منجر شوند، مصون نيستند. هركدام از اين مشكلات با دلايل مختلفي به وجود مي‌آيند و اگر بررسي نشوند مشكلات جبران ناپذيري در پي خواهد داشت. معلم‌ها مي‌توانند با ارتباط والدين، نقش موثر در ارتباطات داخل خانواده داشته باشند و بر رفتار دانش آموزان اثر بگذارند. 

 مشاجره والدين عامل افسردگي و افت تحصيلي فرزندان

يكي از معلمان مي‌گفت شاگردي داشتم كه ساعت اول كلاس درس نمي‌توانست به سوالات جواب دهد، ولي ساعت دوم خوب جواب مي‌داد! اين موضوع باعث تعجب من شده بود تا اين كه پس از بررسي فهميدم علت چيست. متوجه شدم همان شاگرد زنگ تفريح از مدرسه بيرون و به در منزلشان مي‌رود و از خواهرش سوال مي‌كند كه مادر در منزل است يا خير!؟

علتش اين بود كه والدينش اختلاف داشتند پدر او به مادرش مي‌گفت طلاقت مي‌دهم؛ اين موضوع در ذهن كودك باقي مي‌ماند. ساعت دوم كه در خانه مي‌رفت و مي‌فهميد كه مادر هنوز در خانه است و بيرون نرفته، شاد مي‌شد و افسردگي‌اش از بين مي‌رفت. مسائلي اين‌چنين توجه دانش آموز را از درس منحرف مي‌سازد.

عامل ديگري كه سبب افسردگي و افت تحصيلي مي‌باشد كتك زدن فرزند از سوي والدين است. تنبيه بدني باعث لجباز شدن كودك مي‌شود؛ حتي اگر فرزند دانشجو باشد، تنبيه بدني باعث مي‌شود وي درس نخواند و بدين وسيله از والدينش انتقام بگيرد.

بنابراين احترام به فرزند سبب شادابي و رشد اجتماعي و تحصيلي او مي‌شود.

 برخي از نشانه‌هاي بروز افسردگي در كودكان:

 از دست دادن اشتها، يا كاهش وزن.

  • از دست دادن ميل به بازي كردن.
  • از دست دادن اعتماد به نفس يا عزت نفس.
  • بي‌علاقگي كلي به خود، اعضاي خانواده يا فعاليت‌هايي كه زماني مورد علاقه وي بودند.
  • عدم تمايل رفتن به مدرسه.
  • تغييرات قابل‌ توجه در عادات خواب و خوراك.
  • بروز مكرر يا طولاني مدت علائم جسمي مانند دل‌درد، سردرد و...
  • حملات مكرر خشم يا پرخاشگري

آري، كودك افسرده فاقد انرژي لازم است و احساس خستگي مي‌كند. از لحاظ ظاهر رنگي پريده دارد و تمركز حواس او پايين مي‌آيد، چنانچه قادر به توجه كردن نيست. دانش آموز افسرده خود را فردي بي‌كفايت احساس مي‌كند و به لحاظ پايين بودن سطح توجه تمركز، اغلب قادر به درس خواندن نيست. يادگيري او كُند مي‌شود و علاقه‌اي به درس و مدرسه نشان نمي‌دهند.

 افت تحصيلي براي وي پيش مي‌آيد و تدريجاً تمايل رفتن به مدرسه در او كم مي‌شود. در اين شرايط والدين معمولاً علت را در مدرسه جست و جو مي‌كنند؛ در حالي كه اغلب، علت اين نوع ترس افسردگي كودك است. كودكان افسرده بسيار به مادر وابسته مي‌شوند و نگران از دست دادن مادر يا بيمار شدن وي هستند؛ براي همين از مدرسه دوري مي‌كنند.

 پيشگيري و درمان

خانواده و فضاي رواني آن در پيشگيري از افسردگي و درمان اين اختلال بسيار موثر است.  البته در صورتي كه افسردگي، حاصل عوامل دروني باشد، درمان آن متفاوت است و بايد كودك را نزد روان‌پزشك متخصص برد تا با روان درماني بهبود يابد.

اما براي درمان افسردگي‌هاي محيطي (كه بيشترين نوع افسردگي كودكان را شامل مي‌شود) ساختن فضايي دوستانه و صميمانه،  فضايي كه كودك در آن احساس كند همه دوستش دارند و نيازهاي به جاي او را برآورده مي‌سازند، از مهمترين عوامل است.

ارتباطات منفي و عاري از عشق و پذيرش، مي‌توانند افسرده ساز باشند. بنابراين وجود محيطي سرشار از محبت و روابطي سالم و صميمي در خانواده و مدرسه براي كودكان ضروري است. اولياي خانه و مدرسه بايد بكوشند تا روابط بچه‌ها با بستگان و دوستان به طريقي مثبت و موثر برقرار باشد.

در درمان كودكان افسرده توجه به علت افسردگي اهميت فراوان دارد؛ مثلاً چنانچه منبع حمايتي را كه كودك از دست داده بشناسيم، مي‌توانيم جايگزين خوبي براي او در نظر بگيريم. افسردگي در اثر فقدان به وجود مي‌آيد؛ بنابراين در درمان بايد به فكر به دست آوردن چيزهاي مطلوب و دوست داشتني براي او باشيم. اولياي خانه و مدرسه بايد اجازه دهند تا كودك افسرده احساس خويش را بيان نمايد. بايد به احساس وي احترام گذاشت و سعي كرد تا با تغيير رفتار، تفسير كودك را از وقايع پيرامونش عوض نمود.

كودكان، بهترين منابع اطلاع رساني به بزرگسالان هستند. حتي مي‌توان از خود كودك اطلاعاتي درباره اين كه چرا غمگين است به دست آورد. در بسياري موارد، افسردگي كودك به نوع رابطه او با عزيزانش مربوط مي‌شود. گاهي رفتار خشونت بار پدر و عدم ابراز عشق و محبت توسط او به بروز حالات غم‌زدگي در وي مي‌انجامد. در اين صورت، آموزش والدين براي اين كه چگونه با فرزندشان رفتار كنند مي‌تواند بسيار كمك كننده باشد.

بنابراين روان درماني حمايتي، آموزش والدين، تغيير محيط و به دست آوردن چيزهاي مطلوب، از نكات مهمي است كه در درمان افسردگي كودك بسيار موثر است.

وظيفه والدين درفصل امتحانات

"وظيفه والدين در  فصل امتحانات چيست؟"


بيشترين ميزان ناراحتي ها، تيره شدن روابط و فاصله گرفتن والدين و فرزندان در زمان امتحانات است. بدون ترديد فصل امتحانات يادآور دغدغه ها و نگرانيهاست. اين دغدغه ها و نگرانيها محدود به دانش آموز نمي شود، بلكه فضاي خانه و خانواده را نيز در بر مي گيرد. گويي والدين و اعضاي خانواده امتحان دارند.

اين سؤال بسياري از والدين است كه "وظيفه آنها در شروع فصل امتحانات چيست؟" و "آيا ضروري است والدين خودشان را درگير مسائل درسي فرزندانشان كنند؟" يا "بهتر است بي اعتنا و بي تفاوت فرزندانشان را به حال خود رها كنند؟" در اين مطلب سعي شده است مهمترين وظايف والدين در فصل امتحانات مطرح شود:


وظايف والدين :

1- فضايي آرامبخش، شور آفرين و اطمينان بخش بيافرينند.
قطعاً اصلي ترين وظيفه والدين ايجاد فضايي صميمي، دلگرم كننده، فرحبخش و شورآفرين است. چنين فضايي درون محيط خانواده، دغدغه ها و نگرانيها را به حداقل مي رساند، امكان بروز استعدادها را ميسر مي سازد، تواناييهاي هوشي و عاطفي فرزندان را گسترش مي دهد و فرزندان را مسئول و متكي به خود بار مي آورد.

2- در برنامه هاي درسي فرزندتان دخالت نكنيد.
فرزندان شما بارها و بارها از معلمان، مشاوران و مدير مدرسه توضيحات فراواني شنيده اند. تاكيدهاي بيش از حد، امر و نهي هاي مكرر، سرزنش، دستورات شما در موقعيت دشوار امتحاني از سوي فرزندتان به عنوان دخالت تلقي مي شود. اگر فرزندتان تصميم گرفته به ميزان اندكي مطالعه كند، مطمئناً با امر و نهي شما همين ميزان اندك مطالعه را نيز انجام نخواهد داد.

3- مشكلات زندگي را به فرزندتان منتقل نكنيد.
مشكلات هميشه وجود دارند. مثلاً گاهي مسائل مالي عرصه را بر والدين تنگ مي سازد. طبعاً تحمل اين مشكلات صبر آنان را سرريز كرده و فشارهايي را به دانش آموزان منتقل مي كند ظرفيت دانش آموز محدود است و حساسيت وي زياد. همچنين بيان اختلافات خانوادگي و بازگويي مجدد آنها به همراه القاب تحقير آميز، جسم و روح فرزندتان را فرسوده مي سازد. آزردگي خاطر و فرسودگي جسم و روح فرزندتان مجالي براي يادگيري دروس به آنها نخواهد داد. تلاش كنيد مشكلات را با همه ابعاد و زواياي نگران كننده و طاقت فرسا به آنان بازگو نكنيد

4- تفريحات برنامه ريزي شده را جايگزين ساير فعاليت ها كنيد.
درس خواندن طولاني و خسته كننده به سود فرزندتان نيست. تفريح هر چند تفريحات ساده نظير گردش در فضاي آزاد، كوه، پارك رفتن و... فوائد زيادي براي شما و فرزندتان دارد. غالب اين تفريحات هزينه هاي كمتري در مقايسه با يك ميهماني رفتن يا ميهماني دادن بر دوش شما مي گذارد. به ميهماني رفتن و ميهماني دادن زياد، وقت زيادي از شما و فرزندانتان خواهد گرفت. در زمان امتحانات، ميزان رفت و آمدها را كم كنيد.

5- ارتباط خود را با مدرسه، معلمان، انجمن اوليا و مربيان بيشتر كنيد
ارتباط هر چه بيشتر شما با مدرسه و معلمان باعث خواهد شد فرزندتان با دلگرمي بيشتري درسها را دنبال كند. در ملاقات با معلمان و مشاوران از راهنماييها و توصيه هاي آنها حداكثر استفاده را ببريد كه چه كارهايي به سود فرزندان است و چه كارهايي بي نتيجه است.

6- شنونده صميمي حرفها و شكايت هاي فرزندتان باشيد
هميشه اوضاع بر وفق مراد نيست. گاه دانش آموز از درسي تنفر دارد گاه نسبت به رفتار معلمي اعتراض دارد يا از يادگيري درسي عاجز است. در بيشتر اين مواقع فرزندتان، راهنماييهاي شما را نمي خواهد، او به دنبال گوش شنوايي است. از توصيه كردن اجتناب ورزيد. وظيفه شما فقط شنيدن است. حرفهايش را بپذيريد، سعي كنيد احساس او را درك كنيد، مطمئن باشيد همه چيز به خير و خوشي خواهد گذشت.

7- در فرصتهاي مناسب، فرزندتان را تاييد و تشويق كنيد و از تحقير، سركوب كردن و طعنه زدن جداً بپرهيزيد.
بدون هيچ ترديدي كلمات ناراحت كننده، طعنه آميز و ريشخندكننده اجازه فعاليتهاي مفيد را از فرزندتان سلب مي كند. آيا شما خودتان حاضريد طعن، نيشخند، كلمات تحقيرآميز بشنويد و با وجود اين، كاري مثبت و سازنده انجام دهيد. با تشويق و تاييد فرزندتان حس عجيبي در وي رشد مي كند. او احساس مي كند كه قدرت عجيبي پيدا كرده است. قادر است بيشتر مطالعه كند، تمرين كند، ياد بگيرد، يادگيري برايش جالب و شورانگيز خواهد شد. لحن گرم و صميمي شما بر تاييد و تشويق صد چندان مي افزايد.

8- امتحان دانش آموز، وظيفه دانش آموز است نه وظيفه والدين
والدين مسئوليتهاي خودشان را دارند و دانش آموز مسئوليتهاي خودش را دارد. امتحان جزو وظايف اوست. اين وظيفه فرزند شماست كه به موقع درس بخواند، تمرين حل كند. خود را براي امتحان كلاس و امتحان آماده كند.

9- اعلام آماده باش براي شب هاي امتحان.
از ابتداي سال آنها را براي امتحانات آماده كنيد. دانش آموزاني كه با برنامه ريزي قبلي و در طول سال تحصيلي به مطالعه درس هاي خود پرداخته اند دغدغه كمتري

نسبت به ديگران دارند و مي توانند با سپري كردن روزهاي امتحان، نتيجه خوبي را براي خود رقم بزنند. اما بعضي از آن ها كه از قافله تحصيل بازمانده اند و فقط در كلاس درس حضور فيزيكي داشته اند روزهاي سختي را در پيش خواهند داشت.

موفق وسربلند باشيد.

دوازدهم ارديبهشت،روزمعلم

روزمعلم برتمامي همكاران عزيزبه ويژه معلم عزيزوگرامي خودم،سركارخانم فاطمه منصوري مبارك باد

از حكيمي سوال كردند
پدر ومادرت را بيشتر احترام مي گذاري يا معلم خود را ؟
پاسخ داد: معلم را
زيرا پدر ومادر مرا از آسمان به زمين آورده اند
ولي معلم مرا از زمين به آسمان پرواز مي دهد.

چالشهاواميدها درمعاونت اجرايي

چالشهاواميدها درمعاونت اجرايي

من درطول خدمت خود درآموزش وپرورش درزمينه معاونت6سال معاون آموزشي ،يك سال معاون عمومي ويك سال معاون اجرايي بوده ام.دراين8سال معاونت سالي كه معاون اجرايي بودم از نظرعاطفي ورواني هيچوقت احساس خوبي درمدرسه نداشتم.جايگاه ونقش يك معاون اجرايي درمدارس ومسائل آموزشي وتربيتي پايين تراز جايگاه بقيه معاونين است ومتاسفانه اوتنهايك متصدي اموردفتري است كه موظف به انجام تمامي كارهاي اجرايي مي باشد.

 

دانلودمقاله درادامه مطلب:

نهم ارديبهشت، روز ملي شوراها

نهم ارديبهشت، روز ملي شوراها 

واژه شورا از مشورت استخراج شده است و يكي از صفات اهل ايمان اين است كه در كارها با هم مشورت مي كنند ، در بدست آوردن راي درست به مشورت مي نشينند و از راي صاحبان نظر و انديشه بيشترين بهره را مي گيرند. بديهي است كه مشورت هم در كارهاي فردي و خصوصي و هم كارهاي جمعي بسيار مفيد و لازم است.

در تقويم رسمي كشور ما (ايران) روز نهم ارديبهشت به عنوان روز شوراها ياد شده است. شورا يك اصل عقلي است كه آموزه هاي دين اسلام در كتاب و سنت نيز بر آن صحه گذاشته است.

ليست سايت هاي حاوي مقالات علمي

دسترسي به مقالات علمي،پژوهشي،دانشجويي،آموزشي،تربيتي ونشريات

 

جهت دريافت فايل درادامه مطلب كليك كنيد: