آرشیو اردیبهشت ماه 1395

آموزشي-تربيتي وعلمي

یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۰۳

تاريخچه دانش رياضي

دانش رياضي درچه زماني وتوسط چه كساني متولدشد؟


تاريخ را معمولا غربيها نوشته اند، و تا آنجا كه توانسته اند آن را به نفع خود مصادره كرده اند. بنابراين  نمي توان انتظار داشت نوادگان اروپائياني  كه سياهان آفريقا را در حد يك حيوان پائين آورده و آنها را به بردگي كشانده اند، آنها را انسانهائي با سوابق كهن تاريخي و علمي معرفي نمايند. 
البته اين كلام مصداق كلي ندارد، و فقط اشاره به جريان حاكم در تاريخنگاري غربيها دارد.  اگر به تاريخ آفريقا نگاه كنيم،

·     قديميترين شئ رياضي از 35000 سال پيش از ميلاد در سوازيلند كشف شده.

·     قديميترين مثال حساب از 6000 سال پيش از ميلاد در زئير كشف شده.

·     هرم عظيم گيزا كه يك شاهكار مهندسي است، حوالي سال 2650 پيش از ميلاد درمصر ساخته شده.

·     پاپيروس مصري 4000 ساله معروف به مسكو، حاوي مطالبي از هندسه است.


لازم به اشاره است كه، يونانيان نيز مباني رياضي را از بابليان به ارث برده‌اند.

رياضيات مدون در حدود 2000 سال قبل از ميلاد مسيح ، توسط بابليان بوجود آمد . در آن زمان بابليان نتايج جبر مقدماتي را يكجا جمع كردند. اما رياضيات به مفهوم واقعي و امروزي آن ، در سرزمين يونان و در قرنهاي 4 و 5 قبل از ميلاد ايجاد شد. به تدريج توسعه يافت، اوج رشد آن در قرن 17 با بوجود آمدن هندسه تحليلي و حساب ديفرانسيل و انتگرال بود. اما در قرن 19 تجديد نظر كلي و پيشرفتهاي فراوان در اين علم بوجود آمد. 

تاريخچه عددصفر

تاريخچه عددصفر

يكي از معمول ترين سئوالهائي كه مطرح مي شود اين است كه: چه كسي صفر را كشف كرد؟ البته براي جواب دادن به اين سئوال بدنبال اين نيستيم كه بگوئيم شخص خاصي صفر را ابداع و ديگران از آن زمان به بعد از آن استفاده مي كردند. 
اولين نكته شايان ذكر در مورد عدد صفر اين است كه اين عدد دو كاربرد دارد كه هر دو بسيار مهم تلقي مي شود يكي از كاربردهاي عدد صفر اين است كه به عنوان نشانه اي براي جاي خالي در دستگاه اعداد (جدول ارزش مكاني اعداد) بكار مي رود. بنابراين در عددي مانند 2106 عدد صفر استفاده شده تا جايگاه اعداد در جدول مشخص شود كه بطور قطع اين عدد با عدد 216 كاملاً متفاوت است. دومين كاربرد صفر اين است كه خودش به عنوان عدد بكار مي رود كه ما به شكل عدد صفر از آن استفاده مي كنيم. 
هيچكدام از اين كاربردها تاريخچه پيدايش واضحي ندارند. در دوره اوليه تاريخ كاربرد اعداد بيشتر بطور واقعي بوده تا عصر حاضر كه اعداد مفهوم انتزاعي دارند. بطور مثال مردم دوران باستان اعداد را براي شمارش تعداد اسبان، ... بكار مي برند و در اينگونه مسائل هيچگاه به مسئله اي برخورد نمي كردند كه جواب آن صفر يا اعداد منفي باشد. 
بابليها تا مدتها در جدول ارزش مكاني هيچ نمادي را براي جاي خالي در جدول بكار نمي بردند. مي توان گفت از اولين نمادي كه آنها براي نشان دادن جاي خالي استفاده كردن گيومه (") بود. مثلاً عدد6"21 نمايش دهنده 2106 بود. البته بايد در نظر داشت كه از علائم ديگري نيز براي نشان دادن جاي خالي استفاده مي شد وليكن هيچگاه اين علائم به عنوان آخرين رقم آورده نمي شدندبلكه هميشه بين دو عدد قرار مي گيرند بطور مثال عدد "216 را با اين نحوه علامت گذاري نداريم. به اين ترتيب به اين مطلب پي مي بريم كه كاربرد اوليه عدد صفر براي نشان دادن جاي خالي اصلاً به عنوان يك عدد نبوده است. 
البته يونانيان هم خود را از اولين كساني مي دانند كهدرجاي خالي ,صفر استفاده مي كردند اما يونانيان دستگاه اعداد (جدول ارزش مكاني اعداد) مثل بابليان نداشتند. اساساً دستاوردهاي يونانيان در زمينه رياضي بر مبناي هندسه بوده و به عبارت ديگر نيازي نبوده است كه رياضي دانان يوناني از اعداد نام ببرند زير آنها اعداد را بعنوان طول خط مورد استفاده قرار مي دادند. 
البته بعضى ازرياضي دانان يوناني ثبت اطلاعات نجومي را بر عهده داشتند. در اين قسمت به اولين كاربرد علامتي اشاره مي كنيم كه امروزه آن را به اين دليل كه ستاره شناسان يوناني براي اولين بار علامت 0 را براي آن اتخاذ كردند، عدد صفر مي ناميم. تعداد معدودي از ستاره شناسان اين علامت را بكار بردند و قبل از اينكه سرانجام عدد صفر جاي خود را بدست آورد، ديگر مورد استفاده قرار نگرفت و سپس در رياضيات هند ظاهر شد. 
هنديان كساني بودند كه پيشرفت چشمگيري در اعداد و جدول ارزش مكاني اعداد ايجاد كردند هنديان نيز از صفر براي نشان دادن جاي خالي در جدول استفاده مي كردند. 
اكنون اولين حضور صفر را به عنوان يك عدد مورد بررسي قرار مي دهيم اولين نكته اي كه مي توان به آن اشاره كرد اين است كه صفر به هيچ وجه نشان دهنده يك عدد بطور معمول نمي باشد. از زمانهاي پيش اعداد به مجموعه اي از اشياء نسبت داده مي شدند و در حقيقت با گذشت زمان مفهوم صفر و اعداد منفي كه از ويژگيهاي مجموعه اشياء نتيجه نمي شدند، ممكن شد. هنگاميكه فردي تلاش مي كند تا صفر و اعداد منفي را بعنوان عدد در نظر بگيريد با اين مشكل مواجه مي شود كه اين عدد چگونه در عمليات محاسباتي جمع، تفريق، ضرب و تقسيم عمل مي كند. رياضي دانان هندي سعي بر آن داشتند تا به اين سئوالها پاسخ دهندو در اين زمينه نيز تا حدودى موفق بوده اند . 
اين نكته نيز قابل ذكر است كه تمدن ماياها كه در آمريكاي مركزي زندگي مي كردند نيز از دستگاه اعداد استفاده مي كردند و براي نشان دادن جاي خالي صفر را بكار مي برند. 
بعدها نظريات رياضي دانان هندي علاوه بر غرب، به رياضي دانان اسلامي و عربي نيز انتقال يافت. فيبوناچي، مهمترين رابط بين دستگاه اعداد هندي و عربي و رياضيات اروپا مي باشد.

خانم "اِتِل ليليان وينيچ" نويسنده معروف انگليسي

تولد خانم "اِتِل ليليان وينيچ" نويسنده معروف انگليسي (1864م) (ر.ك: 28 ژوئيه)

"اتل ليليان وينيچ" نويسنده و موسيقي‌دان انگليسي بود و در خانوادهٔ جرج بول يكي از دانشمندان برجستهٔ انگليسي در ۱۱ مه ۱۸۶۴ ديده به جهان گشود. پدر وي پروفسور رياضيات بود، مادرش دربارهٔ مسائل اجتماعي مقالاتي مي‌نوشت. «جرجي اورست»، عموي مادر او، جغرافيدان مشهوري بود و مرتفع‌ترين قلهٔ جهان نيز، به پاس تحقيقات وي، در سلسله جبال هيماليا، اورست نام گرفته است. اتل از كودكي با احتياج آشنا شد. هنوز يك سال و نيم از عمرش نگذشته بود كه پدرش جهان را وداع گفت. پس از پدر، پرورش او و چهار خواهر ديگرش به دوش مادر افتاد. مادر نيز با تدريس رياضيات، به زحمت اين خانوادهٔ بزرگ را اداره مي‌كرد. استعدادهاي درخشان نويسندهٔ آينده، زودرس بود. او به تحصيل فلسفه، ادبيات، زبانشناسي و موسيقي پرداخت. در اين ميان، موسيقي بيش از همه نظر او را جلب مي‌كرد. ابتدا به آثار ويليام بليك شاعر انگليسي علاقه مند شد، سپس آثار «شكسپير» و «ديكنز» به زندگي‌اش راه يافتند. در سال ۱۸۸۲، ارثيهٔ مختصري به او رسيد و بي درنگ عازم برلين شد و پس از سه سال تحصيل در آنجا، فارغ‌التحصيل رشتهٔ پيانو گرديد. در همين سال‌ها بود كه توجهش به مسائل اجتماعي جلب شد و مبارزهٔ انسان‌ها به خاطر آزادي، شوري عظيم در وي برانگيخت. از اين پس، اشعار «والت ويتمن» شاعر آمريكايي ورد زبانش بود:«اي آزادي! بگذار ديگران به تو ايمان نداشته باشند اما من تا واپسين دم به تو مومن خواهم ماند!» اتل در بهار ۱۸۸۷ به روسيه سفر كرد و در مراجعت به وطن، با ميخائيل وينيچ، يك انقلابي لهستاني كه به انگلستان گريخته بود، ازدواج كرد. در سال ۱۸۹۳، ترجمهٔ آثار كاشين، گوگول، داستايفسكي، شچدرين، اوسپنسكي و گروهي ديگر از نويسندگان روس را آغاز كرد. پس از آن، نخستين رمان خود، خرمگس را به چاپ رساند. سه سال پس از انتشار خرمگس، رمان ديگر وي به نام جك ديموند چاپ شد. اتل در كتاب اخير خود نيز رياكاري و قساوت خادمان كليسا را برملا و رسوا مي‌سازد. در سال ۱۹۰۴، سومين اثر او به نام اليويالتام انتشار يافت. در سال ۱۹۱۰، رمان ديگري به نام دوستي گسيخته شده نوشت. اين رمان دربارهٔ زندگي خرمگس در آمريكاي جنوبي است. در ۱۹۱۱ و چند سال بعد از آن، چند اثر معروف از لرمانتوف، شاعر اوكرايني، را به زبان انگليسي ترجمه و منتشر كرد. وينيچ از موسيقي نيز غافل نبود. چند سمفوني تصنيف كرد؛ اوراتوريوي او به نام بابيلون بخصوص جالب است. از كارهاي ديگر او ترجمهٔ نامه‌هاي شوپن، موسيقيدان معروف لهستاني است. نويسندهٔ ۸۰ ساله در ۱۹۴۴ رمان جديد خود را به نام كفشت را بكن به پايان برد. وي در اين اثر نيز بار ديگر به چهرهٔ خرمگس متوسل مي‌شود. اين رمان دربارهٔ اجداد مادري خرمگس نوشته شده است. آثار مهم وي عبارتند از "خرمگس، جك ديموند، اليويالتام، دوستي گسيخته شده، كفشت را بكن". در غروب ۲۷ ژوئيه ۱۹۶۰، اتل ليليان وينيچ در سن ۹۶ سالگي چشم از جهان فرو بست.

پرويز شهرياري چهره ماندگاررياضي1384

پرويز شهرياري چهره ماندگار رياضي


پرويز شهرياري بامداد روز جمعه ، 22 ارديبهشت ‌ماه 1391در بيمارستان‌ جم تهران بر اثر سكته قلبي چشم از جهان فروبست. وي چهره‌ ماندگار رياضي ايران و تاكنون بيش از 200 جلد كتاب در زمينه‌ رياضيات، نگاشته و برگردان كرده ‌بود. دكتر شهرياري استاد رياضيات و سردبير مجله‌هاي "وهومن" و "چيستا" و "رياضي و مردم" بود كه پس از 86 سال زندگي پربار علمي و فرهنگي درگذشت. وي در سال 1345 نشان درجه يك علمي و در سال 1384 به عنوان چهره‌ ماندگار در رشته رياضيات انتخاب و معرفي شد. پرويز شهرياري بارها توسط دانشگاه هاي خارجي دعوت به كار شد ولي ترجيح داد در داخل كشور بماند و به هموطنان خود خدمت كند. پيكر اين استاد زرتشتي، 22 اريبهشت ساعت 16 در آرامگاه زرتشتيان تهران در قصر فيروزه آرام مي گيرد. به گزارش خبرنگار مهر، پرويز شهرياري، رياضيدان و چهره‌ ماندگار رياضي ايران، در سال 1305 خورشيدي در كرمان زاده شد، وي تا سال سوم دبيرستان را در دبيرستان ايرانشهر در شهر كرمان گذراند و وارد دانشسراي مقدماتي كرمان شد. در خرداد ۱۳۲۳ فارغ‌التحصيل شد و براي ادامه تحصيل به تهران آمد. در تهران در سال 1332 در رشته رياضي از دانشكده علوم دانشگاه تهران و دانش‌سراي عالي (دانشگاه تربيت معلم تهران كنوني) فارغ‌التحصيل شد. وي يك سال در شيراز معلم بود و در 1333به تهران آمد. آن روزها در دبيرستان انديشه و دبيرستان‌هاي مربوط به گروه فرهنگي خوارزمي درس مي‌داد و در دانشكده فني دانشگاه تهران، در كلاس‌هاي روزانه و شبانه دانشگاه تربيت معلم و در اراك در مدرسه عالي علوم اراك هم مشغول تدريس بود. از اين استاد بزرگ بيش از صد عنوان كتاب درسي رياضيات، از جمله دوره‌ كتاب‌هاي درسي رياضي سه سال اول دبيرستان نظام قديم، دوره‌ كامل رياضيات دبيرستاني و كتاب‌هاي مسايل مربوط به آن و جبر سال سوم رشته‌ رياضي فيزيك و سه جلد كتاب آناليز رياضي، بيش از 97 كتاب كمك درسي به صورت ترجمه و تاليف، حدود 20 كتاب در زمينه‌هاي مختلف تاريخ، فلسفه، كاربرد و آموزش رياضيات و 9 جلد كتاب سرگرمي در رياضيات به دانش‌آموزان و دانش‌پژوهان رياضي كشور ارايه شده است. استاد شهرياري علاوه بر اين آثار، كتاب هاي ديگري در زمينه‌هاي مختلف تاليف يا ترجمه كرده‌ كه در اين ارتباط مي‌توان به كتاب‌هاي «دانشمندان و هنرمندان»، «خانه‌ اهريمن»، «دانش و شبه دانش»، «دو درس كوتاه درباره‌ ديرين‌شناسي»، «قطاري كه در بعد چهارم گم شد» و «نظريه‌ نسبيت در مساله‌ها و تمرين‌ها» اشاره كرد.

اعياد شعبانيه

ميـلاد با سعــادت

سومين امام معصوم ، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) ، سرور آزادگان جهان

حضرت ابوالفضل العباس (ع)، سمبل مقاومت و وفاداري در راه آرمان مقدس جهاد في سبيل الله و پرچم گذشت و فداكارى و جانبازى در صحراى كربلا و روز جانباز

 زينت عبادت كنندگان و سرور نيايشگران، معصوم چهارم حضرت امام على بن الحسين(ع)

بر  مسلمين جهان مبارك باد

سوم ،چهارم و پنجم شعبان ، به ترتيب مصادف با ميلاد بزرگ سالار شهيدان، امام حسين (ع) ؛ علمدار كربلا، ابوالفضل العباس و حضرت امام زين‏ العابدين عليه السلام.

 

- با ولادتتان ، عشق متولد شد، رشادت رشد كرد، شهامت رنگ گرفت.
-با ولادتتان، زلال ترين تقوا از چشمه سار وجود جوشيد و موج ، موجوديت يافت .
عشق در كلاستان، درس مي خواند و آفرينش از روح تان جان گرفت ...

 


روزبيماري هاي خاص وصعب العلاج

روزجهاني تالاسمي و بيماري هاي خاص و صعب العلاج

تقديم به روح پدربزرگوارم

18 ارديبهشت را روز جهاني تالاسمي و بيماري‌هاي خاص و صعب‌العلاج ناميده‌اند.بر اساس آمارهاي رسمي، حدود ۱۳۰ هزار بيمار خاص دركشور داريم كه اين تعدادصرفاَ شامل بيماران خاصي است كه دولت آنها راشناسايي كرده است؛در حالي كه برخي بيماران خاص تحت پوشش و حمايت هيچ نهاد دولتي قرار ندارند.

International Day of thalassemia and certain diseases and incurable

 بيماري‌هاي خاص و صعب‌العلاج به آن دسته از بيماري‌هايي گفته مي‌شود كه در جامعه عموميت نداشته و براي درمان آنها شرايطي ويژه‌اي بايد فراهم شود. درواقع اين بيماري‌ها درمان دائمي ندارند و فرد تا آخر عمر اين بيماري­ها را خواهد داشت. درحال حاضر متولي رسيدگي به بيماران خاص در كشور بنياد امور بيماري‌هاي خاص است.

براساس تعريف وزارت بهداشت، چهار بيماري تالاسمي، هموفيلي، دياليز وام اس در زمره بيماران خاص قرار مي‌گيرند و درمان اين بيماري‌ها به عنوان درمان‌هاي صعب العلاج به حساب مي ­آيد و عوارض بيماري تا پايان عمر همراه بيمار مي‌ماند.

بيماري‌هاي سرطان، ام اس، پيوند كليه، ديابت، اوتيسم، اي بي را نيز جزو بيماري‌هاي‌ صعب العلاج دسته‌بندي مي‌كنند.

علت نام­گذاري روز بيماري‌هاي خاص

بنياد امور بيماري‌هاى خاص به عنوان يك نهاد مردمى و غيردولتى، فعاليت خود را از 18 ارديبهشت سال 1375 به منظور ساماندهى و ارتقاى وضعيت بيماري‌هاى خاص درزمينه‌هاى مختلف درمانى، دارويى، آموزشى، پيشگيرى و اجتماعى آغاز كرد. از آنجا كه متولى امر درمان دركشور، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكى است و سياست‌هاى بهداشتى و درمانى توسط اين وزارتخانه تدوين مي‌شود، بنياد امور بيماري هاى خاص به عنوان يك سازمان غيردولتى و با بهره گيرى از كمك‌هاى مردمى براي بهبود وضعيت بيماري­ هاى خاص تلاش مى­كند.

تلاشِ بنياد امور بيماري‌هاي‌ خاص بر اين بوده تا تمام مراحل درمانِ اين بيماران، اولا دركشورِ خودمان و ثانيا به شكلِ كاملا رايگان انجام مي شود.

بودجه و منابع مالي بنياد بيماري‌هاي خاص از كجا تامين مي ­شود؟

بودجه و منابع مورد نياز فعاليت‌ها و برنامه ­هاى اين بنياد، به طور عمده ازطريق كمك افراد حقيقى و حقوقى و نهادهاى دولتى و غيردولتى تامين مي ­شود.

بيماران خاص از نگاه آمار و ارقام

ـ بر اساس آمارهاي رسمي، حدود ۱۳۰ هزار بيمار خاص دركشور داريم كه اين تعداد صرفاَ شامل بيماران خاصي است كه دولت آنها را شناسايي كرده است؛ در حالي كه برخي بيماران خاص در كشور تحت پوشش و حمايت هيچ نهاد دولتي قرار ندارند؛ به همين دليل آمار دقيقي از تعداد بيماران شناسايي نشده؛ در دسترس نيست.

ـ عابد فتاحي از اعضاي كميسيون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي: در كشورمان تاكنون 115 هزار و 806 بيمار خاص و صعب العلاج شناسايي شده اند.

ـ سالانه ۷ درصد مردم به دليل هزينه بالاي درمان به زير خط فقر مي روند.

ـ‌ درحال حاضر حدود 6 ميليون ايراني مبتلا به ديابت و حدود 10 ميليون نفر مبتلا به فشارخون هستند.

ـ مجموع اين آمارها نشان مي‌دهد حدود 40 ميليون ايراني مستعد ابتلا به انواع بيماري‌هاي كليوي و بيماري‌هاي خاص هستند.

ـ آمارها نشان مي‌دهد ديابت و فشارخون عامل حدود 70 درصد بيماري‌هاي حاد كليوي و مادر اغلب بيماري‌هاي خاص در ايران است.

ـ از حدود 400 ميليون نفر ديابتي در جهان بيشترين آمار مربوط به جنوب شرقي آسيا (چين و هند) است، ضمن اينكه درصد مبتلايان به ديابت در منطقه خليج فارس نيز بسيار بالاست .

بيماران خاص چه مسائل و مشكلاتي دارند؟

با آن كه دولت و مراكز خيريه غيردولتي براي تامين دارو و ادامه فرآيند درمان به اين بيماران كمك مي‌كنند، اما اين كمك ها در حدي نيست كه جوابگوي همه نيازهاي واقعي بيماران خاص باشد و مجموع مشكلات آنها موجب شده بسياري از اين بيماران نتوانند بدون مشكل مالي به ادامه روند درمان فكر كنند.

ـ آزمايش‌هاي منظم و دوره‌اي و هزينه‌هاي سنگين آن.

ـ كمبود داروي بيماران خاص و صعب العلاج در داروخانه و افزايش سرسام آور قيمت دارو.

ـ فراهم نبودن فضاي شغلي كه اين گروه از بيماران بتوانند قابليت هاي شغلي خود را بروز دهند.

ـ تاكيد برتسهيل بازنشستگي زودهنگام بيماران خاص.

ـ‌ هزينه‌هاي درماني بسيار زياد و هزينه‌هاي عوارض بيماري كه هزينه‌هاي ديگر را نيز ايجاد مي‌كند .

ـ طرد شدن بيماران مبتلا به ام اس از كانون خانواده و طلاق آنها (زنان) توسط همسران‏شان معضل ديگري است كه بارمشكلات ذهني و روحي آنان را بيشتر ميكند.

ـ از دست دادن شغل پس از ابتلا فرد به بيماري.

براي پيشگيري از ازدياد بيماران خاص و نيز براي كمك به اين بيماران چه كارهايي بايد انجام داد؟

  •  پرهيز از ازدواج‌هاي فاميلي
  •  توجه به آزمايشات قبل از ازدواج و بارداري
  •  طرحِ غربالگريِ به موقع نوزادان در تمام نقاط كشور
  •  راه‌اندازيِ ايستگاه‌هاي‌ چكاپ سرپايي در مدارس و دانشگاه‌ها و خيابان و ايستگاه‌هاي‌ مترو در تمام نقاط كشور
  •  بيمه رايگانِ بيماري‌هاي‌ خاص شامل تماميِ موارد درماني و دارويي اين بيماران در سراسر كشور
  •  افزايش تعداد كلينيك­ هاي درمانيِ بيماري‌هاي‌ خاص
  •  افزايش تعداد واحدهاي مددكاري در سراسر كشور
  •  تحتِ پوشش قرار دادن كامل تمام بيماران خاص در سراسر كشور

جملات زيباوقابل تامل

زيباوقابل تامل



 

 



هفت پند

هفت پندبراي زيباتروبهترزيستن

جهت دريافت فايل روي ادامه مطلب كليك كنيد:

نقش والدين درتربيت فرزند

نقش والدين در تربيت فرزند

 درآمد
نقش والدين براي كودك و زندگي حال و آيندۀ او بسيار مهم است. والدين داراي تأثيرات وراثتي و محيطي سرنوشت ساز براي كودك است، رفتار او الگو و مدل است؛ گفتار او سند است، غرور او كارساز است، جرأت او اطمينان بخش است، هيبت و وقار او سازنده است. زندگي و وجود او مايه گرمي و نشاط كودكان در محيط خانواده است.
شيوة برخوردها، كيفيت اعمال انضباط، شيوه محبت يا خشونت، تزلزل يا قاطعيت در رفتار، اتكاي به نفس، اقتدار و سنديت والدين براي كودك درس آموز و سازنده است. شرافت و نجابت والدين در كودك نقش مؤثر دارد به همان ميزان كه سلامت در او اثردارد. كودك آلوده به دنيا نمي آيد اين خانواده و مخصوصاً پدر است كه زمينه ساز شرافت يا آلودگي است.
بنابراين، اين پرسش مطرح مي شود كه والدين چه نقشي در تربيت فرزنددارد؟ اين نوشته درصدد است تا به اين گونه پرسش هاپاسخ بگويد و نقش والدين را در تربيت فرزند روشن نمايد.
نقش الگويي پدر
كودك در مسير رشد از افرادي بسياري اثر مي پذيرد و تحت تأثير ديده ها و شنيده هاي بسياري قرار مي گيرد. همة آنهايي كه در اطراف او هستند و به نحوي در او اثرگذارند مدل و الگوي كودك اند. پدر از همة‌ آنها مهمتر و مؤثرتر است و اين اهميت و تأثير تا سنين نوجواني هم چنان ادامه دارد.
رفتار پدر براي فرزند خردسال همه چيز است؛ درس است، اخلاق است، تربيت است، سازندگي يا ويرانگري است. طفل در سنين خردسالي همه چيز را از او كسب ميكند. محبت، شفقت، وفاداري، خلوص و صفا، رشادت، شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجاياي اخلاقي، درستكاري، پشتكار، سربلندي، شرافت، صداقت، را از او فرا مي گيرد.
اين امر از نظر روانشناسان تربيتي گسترش دارد كه برخي از آنها رفتار فرزندان را انعكاسي از رفتار پدران دانسته اند و گفته اند تو اول كودك خود را به من بنماي، تا بگويم تو كي هستي. نحوة استدلال پدر، به كارگيري وسايل و ابزار، كينه توزي و خود خواهي او... همه در كودك نقش دارد.
بر اين اساس پدران در برابر رفتار شخصي خود مسؤول اند. هر آنچه را كه مي يابند به فرزندان ياد مي دهند. افكار و رفتار او را بر اين اساس جهت ميدهند، موجبات رشد و يا سقوط شخصيت فرزندان را فراهم مي¬آورند.
تربيت فرزند از راه الگو
اهميت رفتارپدر
بدون ترديد الگو نقش بنياديني درتربيت و سازندگي كودك دارد. ازاين رو، اگر هيچ تحليل روانشناختي و دليل علمي بر نقش اساسي الگوها در شكل گيري شخصيت فرد و نحوة سلوك او و نياز همه جانبه اي كه به الگوها دارد، وجود نداشته باشد، كافي است كه هرفرد به همان تجربة گسترده اي كه در زندگي شخصي در اين خصوص دارد و احساس نياز به الگو و تأثير آن را عملاً و از درون در خود يافته اند، ببينند.
با اين توجيه بايد گفت: پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شيوه و روشي خاصي جهت دهند برنامه اين است كه خود بايد مدل و الگوي راه و روشي باشند كه آن را براي فرزند خويش خواستاراند. پدراني كه بين عمل و گفتارشان، بين كردار و امر و نهي شان تفاوت است هر گز نخواهند توانست در فرزندان مؤثر باشند. و هم پدراني كه فرصتي كافي براي ارتباط با فرزندان ندارند و در فرصتي محدود تنها چند كلمه اي را به عنوان وعظ و نصحيت با فرزندان درميان مي گذارند هرگز قادر نيستند به اهداف و مقاصدي كه مورد نظر شان است برسند.
پدر بايد براي كودك سرمشق صداقت، شرافت، وقت شناسي، رعايت نظافت، خوش قولي، سخاوت، جرأت، قدرت تحمل باشد. او در ساية‌ رعايت اين وظايف و برنامه ها به شخصيت فرزندشان شكل مي دهند و موجبات جمال معنوي و عزت فرزند را فراهم مي سازد.
پدران آلوده در روحية فرزندان اثراتي منفي مي گذارند و ما كمتر افرادي را سراغ داريم كه خود پدران نادرستي باشند و فرزندشان افراد سالم به بار آمده باشند.
اهميت رفتار مادر
كردار و رفتار مادر چون خون در شريانهاي كودك به جريان مي افتد و شخصيت او را براي مادام العمر رنگ ميدهد. جنبه الگويي مادر آن چنان مهم است كه مي توان گفت زمينة‌ انحطاط و يا تعالي روان پاك فرزند تا حدود زيادي مربوط بدان است. طفل او را به عنوان الگو و سر مشق انتخاب مي كند و شيوه ها و رفتارهاي او را تقليد مي نمايد.
بسياري از بي بندباري هاي افرا د زاييده اشتباهات غلط مادران است و موجب اسارت و بدبختي آنها مي شود، چه بسيار كودكاني كه رفتاري را از مادر ياد گرفته اند و يك عمر آن رفتار مزاحم زندگي شان بوده و نتوانسته اند آن را به خوبي از خود دور نمايند.
اثر رفتار و كردار مادر در كودك
چشم و گوش طفل چون دريچه اي باز است، مي بيند و مي شنود، ذهنش چون آينه است كه هر چيزي در آن منعكس مي شود با اين تفاوت كه آينه عكس شيء را هميشه در خود نگه نمي دارد ولي ذهن كودك آن را در خود ضبط مي كند. كودك حتي شيوه فكر مادر را مي بيند و درمي يابد، و آنچه برداشت مي كند ممكن است سازنده باشد و يا ويرانگر.
كودكان به هنگامي كه در خانه تنها مي شوند اداي زندگاني پدر و مادر را در مي آورند. واين خود صحنه اي تماشايي است. مادر ميتواند با رفتار خود فطرت هاي امانت، صداقت، وفاي به عهد، حق جويي، حق دوستي، و... را در كودك احيا كند و يا آنها را بميراند. مادر ميتواند زمينه را براي هدايت فطري طفل فراهم سازد و يا موجب انحرافش از صراط مستقيم گردد.
درجنبۀ عاطفي نيز مادران تأثير بسياري به روي كودكان دارند. اگر مادري دچار ترس باشد نمي تواند كودك شجاع بپروراند.
نقش تفاهم والدين درتربيت فرزند
تفاهم والدين در تمام صحنه هاي زندگي، موجب استحكام پايه هاي خانواده مي گردد. به ويژه با تفاهم با همديگر علاوه بر اينكه كانون زندگي را گرم تر نموده اند، ‌فرزندان چنين خانواده نيز، ‌از سلامتي كامل تر و شخصيت واقعي برخوردار مي گردد. امام معصوم (ع) مي فرمايد: «‌بهترين زنان شما زني است كه هرگاه همسرش خشمناك گردد ومورد غضب وي قرار گيرد و يا اين كه برهمسرش غضبي كرد، به او بگويد: دست من در دست تو و تسليم محض تو هستم.»
وباز فرموده اند: «‌اگر زني بخوابد درحالي كه شوهرش از دست او راضي نباشد، ملائكۀ خدا تا صبح او را لعن مي كنند.»
رسول خدا(ص)‌ مي فرمايد: «‌برادرم جبرئيل به من خبر مي داده و همواره سفارش زنان را مي نمود، تا آنجا كه من گمان كردم، براي شوهر جايز نيست كه به زنش اُف بگويد... شما زنان را به عنوان امانت خدايي گرفته ايد...
امير المؤمنين (ع)‌ مي فرمايد: «‌زنان در نزد مردان مالك سود و زيان خود نيستند (زيرا طلاق دردست شوهر است و مخارج آنها نيز در دست او است و وظايفي هم از شوهران بر عهده دارند) زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ايشان زيان نرسانيد و بر ايشان سخت مگيريد.»
اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: «... با زنان، خوش گفتار و نيكو سخن باشيد، تا ايشان هم خوش كردار و نيكو رفتار شوند.»
بنابر اين، تفاهم والدين محيط زندگي را سرشار از صميميت و صفا مي كند؛ از اين رو، محيط خانواده در تشكيل شخصيت انسان نقش بنيادين و مؤثر دارد، سنت ها، الگوها و ضوابط و قوانين آن در فرزندان اثر مي گذارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، آداب و سنن است و نقش و تأثير آن، هميشگي است. تشكيل خانواده بايد برمبناي تفاهم و ايجاد فضاي دوستي، پايه گذاري شود؛ زيرا در پرتو صفا و صميميت زندگي مفهوم واقعي پيدامي كند و فرزنداني با روان سالم تحويل جامعه داده مي شود.
تفاهم در پرتو محبت و احترام
خانواده مهمترين پناهگاه براي فرزندان است، اساس خانواده از نظر اسلام بر مبناي دوستي، محبت و احترام است. قرآن كريم مي فرمايد: «‌خداوند بين اعضاي ‌خانواده دوستي و شفقت قرارداد.» (روم، 30 / 20)؛ بايد رابطة والدين برمبناي عطوفت و مهرباني استوار باشد، از ديد برخي صاحب نظران، ارتباط ميان انسانها در حرف زدن و گوش فرادادن خلاصه مي شود. كه اين دو مهارت در حوزة ارتباط انسانها به ويژه همسران محسوب مي شود:
الف ـ‌ احترام گفتاري
شايع ترين و در عين حال ساده ترين نوع مناسبات انساني، ارتباط كلامي است. اين ارتباط به نوبه خود، در برگيرندة‌ دو پديدة «خوب سخن گفتن» و«خوب گفتن» مي شود، اولي ناظر به روش ودومي به محتوا است. زماني كه همسران با لحني مؤدبانه و احترام آميز با يكديگر گفتگو كرده و از روش مؤثر و سازنده اي براي ارتباط كلامي بهره مي گيرند، مصداق كامل «خوب سخن» گفتن تلقي مي شوند و زماني كه آنان، مطالب كامل و مضامين ارزشمند ومفيدي را به يكديگر منتقل مي نمايند واز نوعي تبادل علمي و فكري استفاده مي كنند، روابطشان جلوه اي از «سخن خوب گفتن» محسوب مي گردد.
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «‌قول الرجل لمرأتة اني احبك لا يذهب من قلبها ابداً»
يعني سخن مرد به همسرش كه (تو را دوست دارم) هيچگاه از قلب او زدوده نمي شود واثرات مهرآفرين و بسيار مثبت آن همواره باقي مي ماند. با گفتن يك جمله كوتاه مي توان تمام خستگي و مشكلات و سنگيني بار زندگي ومسؤوليت زن را تلافي نمود، تا زن با نشاط وآمادگي و نيروي بيشتري به زندگي وتربيت فرزندان ادامه دهد. «ابراز محبت، تبلور نيروي محبت است. به اين معني كه لازمه محبت به كسي، ابراز آن است. لذا همسراني كه از هنر مهم نثار محبت به شريك زندگي خود بر خوردارند، كاميابي بيشتري دارند. در مقابل آنچه كه در زندگي برخي زوجهاي جوان به تدريج كمرنگ شده و پيوند مشترك آنان را تهديد مي كند فقدان محبت نيست بلكه روش ابراز محبت است.
شرط ديگر تبادل عاطفي، غلبه بر «خود شيفتگي» ‌است. پديده اي كه اريك فروم آن را مانع رشد وبالندگي آدمي مي داند. بديهي است انساني كه نقطه كانوني توجهش، وجود خودش باشد قادر به تفكر درباره ديگران وخواسته هاي آنها و نيز ابراز محبت به آنان نخواهد بود. غلبه بر «خود شيفتگي» ‌مقدمه اي براي رسيدن به مرز شخصيت از خود فرا رونده است.
بدون ترديد اساس استحكام و تثبيت نظام خانوادگي بر پايۀ محبت و احترام متقابل زن و مرد است، شعله هاي پرفروغ رأفت و مهرباني را در دلهاي يكديگر با محبت مي شود نگهداشت. فرزندان آن قدر كه از اختلافات و دوگانگي وبي نشاطي و نبودن معنويت و مهرباني و عطوفت و صفا و صميميت رنج مي برند، از كمبود و فقر مادي رنج نمي برند، مهرباني ورأفت حتماً ‌جاي فقر و كمبودهاي مادي را پر خواهند نمود.
امام صادق (ع) مي فرمايد: «من اخلاق الا نبياء حب النساء‌.»
در حديثي ديگر اين گونه مي فرمايند: «‌هركس محبتش به همسر خود بيشتر باشد ايمانش به خدا بيشتر است.»
و«‌كسي بر ما اهل بيت مهربان تر است كه برهمسر خويش مهربانتر باشد.»
پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «خيركم خيركم لأهله وأنا خيركم لأهله.»
يعني بهترين شما آنهايي هستند كه براي همسران خود بهترند، ومن بهترين شما براي زنان خود هستم.
ازاين روايات به دست مي آيد كه كانون خانه در صورتي به محل امن وآسايش تبديل مي شود و نظام خانوادگي استحكام پيدا مي كند كه والدين با محبت و احترام با همديگر رفتار نمايند و از برخوردهاي خشن و بي حرمتي نسبت به همديگر در حضور فرزندان پرهيز كنند. زيرا تمامي حوادثي كه در برابر فرزندان درمحيط خانه اتفاق مي افتد در مغز آنها ضبط مي گردد، اعصاب و مغز حساس و ظريف كودك از همان آغاز، مانند دستگاه فيلمبرداري، از تمام صحنه ها تصوير برداري مي كند و درسنين مختلف در رفتارشان، ظاهر مي گردد. البته والدين بافرزندان نيز، بايد بامحبت واحترام رفتار نمايند. زيرا انسان تشنه محبت است. كودك نيز كه يك انسان كوچك است بيش از بزرگان به محبت احتياج دارد؛ كودك با احساس محبوبيت آرام و راحت به رشد خويش ادامه مي دهد و در پرتو صفات عالي انسانيت به تكامل مي رسد. درسايه سار زلال محبت احساسات و عواطف كودك رشد مي كند و از او انسان شايسته به وجود مي آيد. دختري كه از پدر ومادر و در محيط خانه از لحاظ محبت اشباع شده در جواني احساس محروميت و بي پناهي نمي كند تا در مقابل چند جملة‌ مودت آميز يك جوان غرض ورز خود را ببازد وآيندة خويش را تباه سازد. جواني كه در كانون مهر ومودت پرورش يافته احساس محروميت نمي كند تا براي تسكين خاطر به كانونهاي فساد واعتيادهاي خطرناك وميگساري پناهنده گردد. كسي كه در محيط سرد و بي عاطفه پرورش يافته از پدر ومادر مهر و محبت نديده، يك انسان راضي و طبيعي نخواهد بود. امام صادق (ع) مي¬ رمايد: «‌خدا بنده اش را به واسطه شدت محبتي كه نسبت به فرزندش دارد مورد رحمت قرار خواهد داد».
ب ـ‌ احترام شنيداري
در ارتباطات ميان فردي «‌هنر خوب شنيدن» يكي از مهارتهاي مؤثر است كه به معناي بالاترين ميزان دقت وتوجه فرد به اظهارات طرف مقابل مي باشد واز آن به «گوش دادن فعال» نيز تعبير مي شود.
«هنر خوب شنيدن» ‌روشي كار آمد و اطمينان بخش در ارتباطات انساني به ويژه ميان همسران محسوب مي شود. زيرا به كار گرفتن آن، بيانگر ميزان اهميت واحترامي است كه براي طرف مقابل قائل هستيم. وقتي با توجه كامل وعميق به سخنان فردي گوش مي دهيم، حاكي از اين است كه رعايت شخصيت او را بر خود لازم مي دانيم. اين امر، علاوه برافزايش احساس ارزش شخصي، زمينة تفاهم و درك مقابل را نيز مهيا مي كند.«خوب شنيدن» مهارتي است كه موجب آگاهي فرد به نقطه نظرات و ديد گاههاي طرف مقابل شده در نتيجه به بهبود وارتقاي مناسباتشان منجر مي شود. يكي از تعابير مربوط به تفاهم، رسيدن به نقطة ‌ديد طرف مقابل واز آن منظر به مسائل نگريستن است.
رعايت چند نكته زير، بر كارآمدي «هنر خوب شنيدن» مي افزايد:
ـ‌ تا زماني كه طرف مقابل مشغول بيان مطالب است، از قطع كردن سخنان وي بايد پرهيز كرد.
ـ‌ هنگامي كه طرف مقابل سخن مي گويد، از هرگونه حالتي كه بيانگر احساس بي حوصلگي، ناراحتي يا بي توجهي است، بايد خودداري كرد.
بديهي است همزمان باشنيدن، نبايد به انجام كارهايي همچون پاسخ دادن به تلفن، آغاز مطالعه كتاب يا روزنامه و نظاير آنها مبادرت نمود؛ زيرا اين نوع اعمال، دلالت بر فاقد اهميت بودن سخنان گوينده دارد در نتيجه باعث احساس ملال خاطر وكدورت وي مي شود و بر روند ارتباط انساني تأثير نامطلوبي مي گذارد.
پيامبر گرامي اسلام (ص)‌ حرف گوينده را تا پايان گوش مي دادند و ساكت بودند تا از سخن گفتن فراغت يابد، و هم خود آن حضرت (ص) ‌كلام كسي را قطع نمي كرد: «من تكلّم انصتوا له حتي يفرغ ولا يقطع علي احدٍ كلامه».
بنابراين احترام متقابل زن وشوهر در صحنه هاي مختلف زندگي به ويژه در گفتگو با هم ديگر در حضور فرزندان باعث انتقال آداب گفتگو و احترام متقابل به فرزندان مي باشد؛ زيرا والدين بهترين الگوي رفتاري فرزندان در محيط خانه است. والدين علاوه بر اينكه موظف به رفتارهاي كريمانه، محترمانه و با عاطفه با همديگر مي باشد، مكلف است كه با فرزندان نيز برخورد شايسته و از روي تكريم واحترام داشته باشد.
در خانواده اي كه فضاي دوستي در بين اعضاي ‌آن حاكم است، هر يكي از اعضاي موجب دلگرمي يكديگرند. علي (ع) مي فرمايد: «‌با خانواده ات به گرمي وخوبي رفتار كن؛ زيرا آنان بال و پري هستند كه با آن وسيله مي پري واصل و بنا و مقصدي هستند كه به سمت آن ميروي و دستي هستند كه با آن حمله مي كني.»
رفتار خوب والدين باجوان ونوجوان درمحيط زندگي خانوادگي، شخصيت واقعي جوان را به شكوفايي مي رساند و چنين والديني شامل رحمت الهي قرار مي گيرد. «خداوند رحمت كند پدر ومادري را كه فرزند خود را در كار نيك ياري نمايند وسرمشق خوبي براي او باشند.» رفتار¬هاي ناپسند والدين بافرزندان، موجب لعنت خدا مي گردد: «خداوند لعنت كند واز عنايات خود دور سازد پدر ومادري را كه فرزندان خود را به كار نادرست وادارند وخودشان ازآنان رنجيده شوند.»
البته گاهي تذكر و سرزنش نيزلازم است؛ نبايد سرزنش بي مورد صورت بگيرد؛ زيرا سرزنش بيجا آتش لجاجت و خصومت نوجوان را شعله ور مي كند؛ امام علي(ع) مي فرمايد: «ياده روي در سرزنش و هر دم و ساعت فرزند خود را ملامت كردن، آتش لجاجت و سر كشي را در آنان شعله ور مي سازد.» در سرزنش نبايد زياده روي كرد وهمانگونه كه امام علي (ع) فرمودند: «‌وقتي جواني را سرزنش مي كنيد جايي براي گناه و لغزش او باقي نگذاريد كه سرزنش شما باعث سركشي او نگردد.»
ازاين رو، خانواده نقش بنيادين درشخصيت جوان دارد. سنت ها، الگوها و قوانين خانواده در جوان تأثير دارد و خانواده موجب انتقال فرهنگها است وتأثير هميشگي دارد، لذا ازمنظر اهل بيت(ع) بنيان خانواده بايد براساس محبت، دوستي، تكريم، عطوفت ومهرباني پايه گذاري شود. زندگي واقعي درگرو صميميت و دوستي است در پرتوي دوستي ها رحمت بي پايان الهي شامل حال خانواده ها مي گردد. تذكرات بجا در رشد و شكوفاي شخصيت جوان تأثير مثبت دارد و سرزنش هاي بي مورد نيز خصومت را در جوان شعله ور مي نمايد.
چشم پوشي از خطاها
محيط خانه ورفتار والدين براي فرزندان، ‌نخستين كلاس انسان سازي است؛ والدين باچشم پوشي از خطاها واشتباهات همديگر، در عين اينكه كانون خانواده را به صميمت تبديل نموده، استوانه هاي خانواده را استحكام مي بخشد، زمينه رشد و شكوفايي شخصيت فرزندان را فراهم مي سازد، قرآن كريم مي فرمايد: «‌وليعفو و ليصفحوا الا تحبون ان يغفر الله لكم والله غفور رحيم.» اهل ايمان بايد گذشت داشته باشند و گناه ديگران را ناديده بگيرند.مگر دوست نداريد كه خدا هم از گناهان شما در گذرد؟ البته، خدا بسيار آمرزنده ومهربان است. امام صادق (ع) مي¬فرمايد: «‌العفوا عند القدره من سنن المرسلين واسرار المتقين.» عفو كردن درحال قدرت از سنتهاي رسولان خدا وانسانهاي پرهيز كار است.
آن حضرت به مردي كه مي خواست ازدواج كند، فرمود: «بنگر كه شخصيت خود را در چه موضعي مي نهي وچه كسي را شريك اموالت مي كني، و از دين خود و راز خود آگاهش مي سازي (يعني مواظب باش زني انتخاب كني كه راز نگهدار وعيب پوش باشد» .
چشم پوشي ازخطاها اثري مناسب در محيط خانواده دارد. كانون خانواده را با عشق و محبت نهادينه مي كند. فرزندان از پدر و مادر الگو مي گيرند و با رفتارهاي پدر و مادر خودش را تطبيق مي دهند. دختران جوان، از اعمال مادرش كه در دوران زندگي مشاهده نموده است، آداب زندگي و شوهرداري و خانه داري و بچه داري فرا مي گيرد، و به وسيلة‌رفتار پدرش مردها را شناسايي مي كند. پسران جوان به وسيلة‌ رفتار پدرش درطول دوران زندگي، درس زندگي و زنداري و بچه داري مي آموزد و با رفتار مادرش زنها را مي شناسد و براي آيندة ‌خويش تصميم مي گيرد.
شيوة‌ گذشت و چشم پوشي
چشم پوشي از خطا، اگر به موقع انجام بگيرد، دو اثر را در پي خواهد داشت: يكي اينكه در قلب او اثر مي گذارد و نسبت به اغماض كننده علاقه پيدا مي كند. دوم اينكه چشم پوشي از خطا، يك خلق پسنديده است چنين عمل اخلاقي، آن هم در برابر بديها، فطرت اخلاقي او را بيدار ساخته و از كردار خود پيشيمان مي شود. چه بسا عفو و گذشت يك نوع تنبيه محسوب مي شود. در چند صورت براي اصلاح افراد مي توان از خطا و اشتباه، چشم پوشي نمود:
1ـ‌ اگرخطا كار از كار خطايش پيشمان شده وتصميم گرفته كه عمل خلاف را تكرار نكند.
2ـ اگر مرتكب خطا شخص آبرومند است كه از روي جهالت خلاف را انجام داده، ولي از ظواهر امر پيداست كه ديگر، تكرار نخواهد كرد.
3ـ درصورتي كه خلافكار شخصي است عاقل و پاك سرشت و احتمال مي دهيم كه اگر مورد عفو قرار گيرد فطرت اخلاقي او بيدار و از كردة خود پيشمان مي شود. درصورتي كه والدين و مربي چنين احساسي داشته باشد بايد از روش عفو و چشم پوشي استفاده نمايد. امير المؤمنين (ع)‌ به فرزندش امام حسن فرمود: «‌اگر يكي از خدمتگذاران تو مرتكب خطايي شد و استحقاق كيفر دارد، عفو با رعايت عدالت (در تنبيه او) از كتك بيشتر تأثير دارد، البته در صورتي كه عاقل باشد».
پيامبر اكرم (ص) به مردي كه خدمت آن حضرت رسيده بود و از نافرماني خدمتگزاران خود شكايت مي كرد، فرمود: «آنها را مورد عفو قرار بده و بدين وسيله قلوبشان را اصلاح كن. عرض كرد: يا رسول الله آنها در بي ادبي متفاوت هستند، فرمود: آنان را ببخش، پس آن مرد به دستور پيامبر (ص)‌ عمل كرد.»
البته عفو و گذشت هميشه پسنديده نيست؛ حضرت علي (ع) مي فرمايد: «‌عفو از خطاي فرد لئيم وپست موجب فساد او مي شود، به همان مقدار كه در اصلاح انسان كريم وشريف تأثير دارد».
بنابر اين پدر و مادر بايد از خطاهاي همديگر چشم پوشي نمايند. با گذشت از خطاهاي همديگر مي توانند كانون خانواده را گرم تر سازند و الگوي نيك براي فرزندان گردند. شيوة گذشت اين است كه افراد آبرومند و يا كسي كه از عمل خطاي خود، پشيمان است و يا اگراحتمال دارد كه باگذشت وجدان او بيدار شده، و دوباره آن را تكرار نمي¬كند، از آن بايد چشم پوشي و گذشت نمايد.

افسردگي دانش آموزان

با افسردگي دانش آموز چه كنيم؟


يكي از مسائلي كه معلم‌ها جداي از مسائل تحصيلي و آموزشي با آن مواجه هستند، رفتار دانش آموزان است. اكثر معلمان با خود فكر مي‌كنند كه بچه‌ها را چگونه كنترل كنيم و رفتار آن‌ها را چگونه به سمتي هدايت كنيم تا امر آموزش به شكل بهتري صورت گيرد؟

در نظر نگرفتن بخش روان شناختي و رفتاري شاگردان در كلاس مي‌تواند امر آموزش را تحت تأثير قرار دهد.

 يك معلم بايد با روحيات، نيازها، مشكلات و رفتار دانش آموزان و دلايل رفتار آنان آشنا باشد تا بتواند كلاس را به شكل مطلوبي اداره كند و بتواند علاوه بر آموزش مطالب درسي به مسائل روان شناختي بچه‌ها نيز توجه داشته باشد.

بيشتر مسائل تحصيلي و روان شناسي دانش آموزان با هم آميخته‌اند. يك كودك داراي مشكل، ظاهراً مشكل تحصيلي دارد اما وقتي بررسي مي‌شود مي‌بينيم مسائل رواني منجر به مشكل تحصيلي وي شده است. مشكلات رواني از قبيل اضطراب، افسردگي، كاهش انگيزه، نبودن اعتماد به نفس، خشم و...

 همچنان كه امتناع از مدرسه رفتن مدرسه و مشكلات حضور در كلاس ممكن است ناشي از بيماري روان‌پزشكي باشد. اين بيماري‌ها عبارتند:

1. اضطراب جدايي
2. افسردگي
3. بي اعتنايي مقابله‌اي
4. ساير اختلالات

كودكان به هيچ وجه در برابر عواطف شديد و حوادث تنش‌زايي كه ممكن است به افسردگي منجر شوند، مصون نيستند. هركدام از اين مشكلات با دلايل مختلفي به وجود مي‌آيند و اگر بررسي نشوند مشكلات جبران ناپذيري در پي خواهد داشت. معلم‌ها مي‌توانند با ارتباط والدين، نقش موثر در ارتباطات داخل خانواده داشته باشند و بر رفتار دانش آموزان اثر بگذارند. 

 مشاجره والدين عامل افسردگي و افت تحصيلي فرزندان

يكي از معلمان مي‌گفت شاگردي داشتم كه ساعت اول كلاس درس نمي‌توانست به سوالات جواب دهد، ولي ساعت دوم خوب جواب مي‌داد! اين موضوع باعث تعجب من شده بود تا اين كه پس از بررسي فهميدم علت چيست. متوجه شدم همان شاگرد زنگ تفريح از مدرسه بيرون و به در منزلشان مي‌رود و از خواهرش سوال مي‌كند كه مادر در منزل است يا خير!؟

علتش اين بود كه والدينش اختلاف داشتند پدر او به مادرش مي‌گفت طلاقت مي‌دهم؛ اين موضوع در ذهن كودك باقي مي‌ماند. ساعت دوم كه در خانه مي‌رفت و مي‌فهميد كه مادر هنوز در خانه است و بيرون نرفته، شاد مي‌شد و افسردگي‌اش از بين مي‌رفت. مسائلي اين‌چنين توجه دانش آموز را از درس منحرف مي‌سازد.

عامل ديگري كه سبب افسردگي و افت تحصيلي مي‌باشد كتك زدن فرزند از سوي والدين است. تنبيه بدني باعث لجباز شدن كودك مي‌شود؛ حتي اگر فرزند دانشجو باشد، تنبيه بدني باعث مي‌شود وي درس نخواند و بدين وسيله از والدينش انتقام بگيرد.

بنابراين احترام به فرزند سبب شادابي و رشد اجتماعي و تحصيلي او مي‌شود.

 برخي از نشانه‌هاي بروز افسردگي در كودكان:

 از دست دادن اشتها، يا كاهش وزن.

  • از دست دادن ميل به بازي كردن.
  • از دست دادن اعتماد به نفس يا عزت نفس.
  • بي‌علاقگي كلي به خود، اعضاي خانواده يا فعاليت‌هايي كه زماني مورد علاقه وي بودند.
  • عدم تمايل رفتن به مدرسه.
  • تغييرات قابل‌ توجه در عادات خواب و خوراك.
  • بروز مكرر يا طولاني مدت علائم جسمي مانند دل‌درد، سردرد و...
  • حملات مكرر خشم يا پرخاشگري

آري، كودك افسرده فاقد انرژي لازم است و احساس خستگي مي‌كند. از لحاظ ظاهر رنگي پريده دارد و تمركز حواس او پايين مي‌آيد، چنانچه قادر به توجه كردن نيست. دانش آموز افسرده خود را فردي بي‌كفايت احساس مي‌كند و به لحاظ پايين بودن سطح توجه تمركز، اغلب قادر به درس خواندن نيست. يادگيري او كُند مي‌شود و علاقه‌اي به درس و مدرسه نشان نمي‌دهند.

 افت تحصيلي براي وي پيش مي‌آيد و تدريجاً تمايل رفتن به مدرسه در او كم مي‌شود. در اين شرايط والدين معمولاً علت را در مدرسه جست و جو مي‌كنند؛ در حالي كه اغلب، علت اين نوع ترس افسردگي كودك است. كودكان افسرده بسيار به مادر وابسته مي‌شوند و نگران از دست دادن مادر يا بيمار شدن وي هستند؛ براي همين از مدرسه دوري مي‌كنند.

 پيشگيري و درمان

خانواده و فضاي رواني آن در پيشگيري از افسردگي و درمان اين اختلال بسيار موثر است.  البته در صورتي كه افسردگي، حاصل عوامل دروني باشد، درمان آن متفاوت است و بايد كودك را نزد روان‌پزشك متخصص برد تا با روان درماني بهبود يابد.

اما براي درمان افسردگي‌هاي محيطي (كه بيشترين نوع افسردگي كودكان را شامل مي‌شود) ساختن فضايي دوستانه و صميمانه،  فضايي كه كودك در آن احساس كند همه دوستش دارند و نيازهاي به جاي او را برآورده مي‌سازند، از مهمترين عوامل است.

ارتباطات منفي و عاري از عشق و پذيرش، مي‌توانند افسرده ساز باشند. بنابراين وجود محيطي سرشار از محبت و روابطي سالم و صميمي در خانواده و مدرسه براي كودكان ضروري است. اولياي خانه و مدرسه بايد بكوشند تا روابط بچه‌ها با بستگان و دوستان به طريقي مثبت و موثر برقرار باشد.

در درمان كودكان افسرده توجه به علت افسردگي اهميت فراوان دارد؛ مثلاً چنانچه منبع حمايتي را كه كودك از دست داده بشناسيم، مي‌توانيم جايگزين خوبي براي او در نظر بگيريم. افسردگي در اثر فقدان به وجود مي‌آيد؛ بنابراين در درمان بايد به فكر به دست آوردن چيزهاي مطلوب و دوست داشتني براي او باشيم. اولياي خانه و مدرسه بايد اجازه دهند تا كودك افسرده احساس خويش را بيان نمايد. بايد به احساس وي احترام گذاشت و سعي كرد تا با تغيير رفتار، تفسير كودك را از وقايع پيرامونش عوض نمود.

كودكان، بهترين منابع اطلاع رساني به بزرگسالان هستند. حتي مي‌توان از خود كودك اطلاعاتي درباره اين كه چرا غمگين است به دست آورد. در بسياري موارد، افسردگي كودك به نوع رابطه او با عزيزانش مربوط مي‌شود. گاهي رفتار خشونت بار پدر و عدم ابراز عشق و محبت توسط او به بروز حالات غم‌زدگي در وي مي‌انجامد. در اين صورت، آموزش والدين براي اين كه چگونه با فرزندشان رفتار كنند مي‌تواند بسيار كمك كننده باشد.

بنابراين روان درماني حمايتي، آموزش والدين، تغيير محيط و به دست آوردن چيزهاي مطلوب، از نكات مهمي است كه در درمان افسردگي كودك بسيار موثر است.